مجله اینترنتی همه در یک

رسانه تخصصی اینترنتی همه در یک

افسانه شب یلدا؛ روایتی شنیده نشده از جدال نور و تاریکی

۱ دقیقه خوانده شده

تبلیغات بنری


بعدی- دعوای مهر و یلدا نبرد خیر و شر است. نبردی که در آن نور از تاریک ترین نقطه شب جاری می شود و خرقه سیاه جان های تاریک را پاره می کند.

با گذشت زمان، پادشاهی تاریک گسترش می یابد و گسترش می یابد. شیطان تاریکی در بالاترین و بزرگترین سطح خود است. شب چنان در تار و پود چیزها نفوذ می کند که گویی سحر هرگز نخواهد آمد. با این حال، مردم ساکن در دامنه کوه می دانستند که هر چه شب طولانی تر باشد، به پایان آن نزدیک تر است.

مردم دامنه کوه به خوبی می دانند که لشکر کاملاً غوطه ور در نور روز به روز به دروازه های شب نزدیکتر می شود و دیری نمی پاید که دیو تاریکی در نبردی خونین شکست می خورد. انگار کسی سالها پیش روی سنگ سرد حک کرده باشد:

“آفتاب هوایی، بگذار عطر بیرون برود.”

نور خواهد آمد. این وعده ای است که یلدا با فرود آمدن تاریکی به اهل کوهپایه داد.

افسانه شب یلدا

شبگیر به ساعاتی از شب اطلاق می شود که تاریکی به پایان می رسد و همه جا را فرا می گیرد. با این حال، شب نزدیک ترین لحظه به طلوع خورشید است. شبگیر در تئوری برادر خونی یلدا است. یلدا، دختری با موهای بلند مشکی و برادرش، مردی با عبای مشکی.

اما مهر نماد نور است. همه چیز سفید است. مهر برف است. دانه های برف یکی پس از دیگری بر موهای مشکی یلدا می ریزد. مهم نیست چقدر تاریکی جهان را فرا گرفته است. در نهایت مهر همان است که چون ققنوس از خاکستر، از هیچ برمی خیزد و با تبر نور به نبرد تاریکی می رود. شبگیر هر چقدر تاریک باشد، یلدا هر چه بلند باشد، مهر می رسد.

کره کره ای از دل سنگی در شبی سیاه در غاری پوشیده از تاریکی متولد شد. ناگهان چوپانی که در تاریکی شب نفوذ می کرد با پدیده ای روبرو شد که تا به حال ندیده بود. هاله چیزی چیزی مرموز، چیزی غیر معمول، سبک!

نور چیست؟ نور نقطه مقابل تاریکی است. از این رو، اگر چه مهر پسر یلدا است، اگرچه از آغوش شبی سیاه به دنیا آمده و سر بر تخت سنگی سرد گذاشته است، اما از نژاد یلدا نیست. یلدا عربا اخم کرد. یلدا یعنی نور.

با تمام دردهایم هنوز امیدی به درمان وجود دارد

آخرش هم آخر شعبان یلدا بود

یلدا همان مادرخوانده ای است که با هر حرکت موهایش تاریکی را به دورترین نقاط جهان می فرستد. او از در به در به دنبال کره می گردد تا اینکه قبل از به دنیا آمدن آن را از بین می برد. کره کره ای اما آرام و وارونه در پناه سنگی سرد کمین کرده تا در بهترین زمان با تازیانه طلایی خود بر گرده اسب سیاه بزند و او را برای همیشه رها کند.

یلدا پس از جست‌وجوهای فراوان سرانجام با مهر روبه‌رو می‌شود که مهر مانند آبشاری طلا از دهانه غار سرازیر می‌شود و به دشت‌های غار حمله می‌کند. مهریه ای که برای اهل غار مژده می دهد و روح دردمندشان را تسلی می دهد. به این ترتیب شب در بالاترین و تاریک ترین حالت خود چاره ای جز تسلیم شدن ندارد.

سرانجام مهر با فتح یلدا روح دردناک طبیعت را با گرمای الهی خود زنده می کند و خورشید را نگهبان خود می کند. مهر، خدای نذرهای راستین، عدالت و سرسبزی را به مردمی که مدت ها در جستجوی او بوده اند، می بخشد.

افسانه شب یلدا; داستانی ناشنیده از مبارزه بین روشنایی و تاریکی

مهر عدالت

مبارزه بین تاریکی و روشنایی عمری به اندازه تاریخ دارد. با این حال، بر کسی پوشیده نیست که شب، مهم نیست چقدر طولانی یا تاریک، دوام نمی آورد.

همیشه افرادی در غارهای تاریک زندگی می کنند. مردم هر سال منتظر فرزندی هستند که از دل سنگی در دل تاریک ترین شب سال بیرون بیاید.

یلدا یعنی تولد. هر سال کره‌ای از آغوش یلدا متولد می‌شود، بر فراز کوه‌ها می‌ایستد و پایان حکومت سیاه‌پوستان را بر زمین اعلام می‌کند. مردمی که مهر را حافظ عدالت و آزادی می دانند هر ساله روز یلدا را جشن می گیرند. زیرا اگرچه یلدا تاریک و ترسناک است، اما منادی تولدی است که سرنوشت جهان را تغییر خواهد داد. همانطور که شبگیر منادی سحر است، یلدا نیز منادی مهر است.

پس از تحمل سالها تاریکی و در تاریک ترین و طولانی ترین شب، نور می آید. مردم دامنه کوه به خوبی می‌دانند که اگرچه شب طولانی است، اما راهی برای رفتن وجود دارد. مردمی که سال ها امید خود را از دست نداده اند و ایمان به نور را در دل خود حفظ کرده اند و تاریکی را با اکسیر امید به باد فراموشی سپرده اند.

با آمدن مهر، دشت ها جان تازه ای می گیرند، زیرا مهر باران بر زمین است. مهر کم کم تاریکی را غلبه می کند و زمین را بارور می کند. این مُهر حیات تازه ای است که بر پیکر بی جان گیاهان دمیده می شود.

هیچ شبی آنقدر طولانی نیست که نتوان فراتر از آن را به نور صبح نگاه کرد. این مژده ای است که خدای نور به اهل کوه داد. این وعده ای است که طبیعت هر سال به آن عمل می کند.

مهر قهرمان جاودانه مردم کوهستان است. برای اینکه دائماً به یاد نور باشند و فراموش نکنند که روزی نور بر جهان حاکم خواهد شد، اهل کوهستان عاشق آتش هستند و گاهی اگر فرصت داشته باشند آتشی روشن می کنند و امیدوارند که نور بر جهان غلبه کند. جهان تاریکی و چوپان تاریک پشت سرشان به راه افتاد

نویسنده: مهدی دهقان

تبلیغات بنری

منبع : پایگاه خبری fararu

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *