تراژیکترین داستان زندانیان در صیدنایا
۱ دقیقه خوانده شدهبعدی- سالها همه فکر میکردند سیدنایا یک زندان یا محل نگهداری تروریستهای داعش است. اما این تمام ماجرا نبود. باز شدن درهای زندان صیدنایا در دمشق همه را شوکه کرد.
به گزارش فردا زندان سیدنایا در 30 کیلومتری دمشق در حومه شهر قرار دارد. اولین مراحل ساخت این زندان در سال 1978 آغاز شد، زمانی که دولت سوریه زمین ها را از صاحبان آن مصادره و به وزارت دفاع تحویل داد. ساخت زندان در سال 1986 آغاز شد.
این زندان از دو ساختمان تشکیل شده و بین 10000 تا 20000 زندانی را در خود جای می دهد. اداره زندان زیر نظر وزیر دفاع سوریه و کنترل آن زیر نظر پلیس نظامی بود. زندانیان معمولاً قبل از انتقال به زندان سیدنایا چندین ماه یا حتی سال ها در بازداشتگاه های دیگر نگهداری می شوند. این عمل از سال 2011 در سیدنایا رایج بوده است. بهار عربی و آغاز اعتراضات در دمشق وضعیت زندانیان را بدتر کرد.
دو گروه از زندانیان در سیدنایا وجود داشت:
«زندانیان امنیتیاینها افرادی هستند که به دلیل مخالفت با دولت در زندان بودند.
“زندانیان قضایی”افرادی بودند که به دلایلی مانند دزدی، قتل و فرار راهی زندان شدند.
داستان زندان سیدنایا
جایی که نه نور کافی بود، نه صدا و نه حتی امید. این داستان روزانه زندانیان سیدنایا بود. زندانی که بسیاری در تاریکی آن گم شده اند و داستان هایش هرگز گفته نخواهد شد. یکی از زندانیان آزاد شده می گوید: وضعیت زندان سیدنایا طوری است که گویی خداوند آنها را فراموش کرده است.
بشار برهوم
او یکی از نویسندگان معروف سوریه بود که در سدنایا بازداشت شد و روزی که قرار بود اعدام شود، دولت بشار اسد سقوط کرد. روزی که قرار بود به مسلخ برود، معجزه ای با زندگی او همراه شد و از اعدام نجات یافت. برهوم چند ساعتی بود که نجاتش را باور نمی کرد.
راغید تاتار
پس از رد دستور بمباران شهر حماه در شمال شرق دمشق در سال 1360 محاکمه و زندانی شد. در آن زمان درگیری هایی بین حافظ اسد و ارتش در این منطقه رخ داد. پس از این چالش، التتار به اردن و مصر گریخت، اما پس از مدتی چشمان خود را به آینده بست و به دمشق بازگشت تا یکی از قدیمی ترین زندانیان سیدنایا باشد.
زمانی که الططری دستگیر شد، همسرش باردار بود و زمانی که از زندان آزاد شد، پسرش 43 ساله بود. او به معنای واقعی کلمه در سیاهچاله های سیدنایا فراموش شد.
زکریا سلیمان محمد
او نیز مانند راغد التطری به مدت 45 سال در زندان سیدنایا زندانی بود و خانواده اش سال ها به دنبال او بودند و حتی به ذهنشان خطور نمی کرد که پسرشان زندانی است. وقتی درهای زندان باز شد و مخالفان بشار اسد او را یافتند، او حتی نامش را فراموش کرد، قدرت تکلم خود را از دست داد و حتی ندانست که حافظ اسد مرده و او پسر اوست. از حاکم سوریه. با تعجب به همه چیز نگاه می کرد. در عکس های ارسال شده از او احساسات مختلفی مانند سردرگمی، تعجب، ترس و شادی دیده می شود.
علی حسنعلی
در سال 1986، علی حسنعلی، 18 ساله، در یک ایست بازرسی در شمال لبنان دستگیر و ناپدید شد. با سقوط رژیم بشار اسد و آزادی زندانیان سیاسی، ناگهان تلفن همراه حسنعلی برادر معمر علی زنگ خورد و تصویر مردی 50 ساله برای وی ارسال شد. اون عکس کسی نبود جز حسنعلی حسن!
عدنان کسار
دلیل دستگیری وی پیروزی در مسابقه اسب دوانی در برابر باسل اسد (خلیفه سابق حافظ اسد) بود. عدنان که در اسب سواری مهارت زیادی داشت در مسابقات کشوری سوارکاری شرکت کرد اما نمی دانست که یکی از شرکت کنندگان باسل اسد است. برنده می شود. اما هرگز طعم شیرین آن را نچشید و به زندان رفت و 21 سال در زندان ماند.
با سقوط حکومت، او نیز از زندان آزاد شد و ساعت ها از آزادی خود در شگفت بود.
آزادی یک زن 85 ساله
زنان نیز در سیدنایا نگهداری می شدند. یک زن 85 ساله اهل سیدنایا پس از 41 سال آزاد شد. این زن که هنوز نامش مشخص نیست، داروساز موفق دمشقی بود که روزهای خود را در داروخانه کوچک خود سپری می کرد. اما نصیحت او به یک دوست زندگی او را تغییر داد. یک روز در محل کار، در گفتگو به دوستش توصیه کرد که دخترش با نامزد نظامی اش ازدواج نکند. این توصیه برای داروساز روزهای سختی را رقم زد که به شکایت یک افسر نظامی به زندان افتاد و نیمی از عمر خود را در سیدنایا گذراند.
وقتی از زندان آزاد شد، مانند هزاران زندانی سدنایا باور نداشت که بشار اسد به جای برادرش رهبر سوریه شده است.
داستان مازن حمادا
مازن حمادا نامی آشنا برای پناهجویان سوری در اروپا است. او سال ها به عنوان یک فعال سیاسی در دمشق کار کرد و در سال 2013 به هلند پناهنده شد.
در سال 2020 به دلیل تهدید و نگرانی برای مادرش که تنها عضو باقی مانده از خانواده اش بود به دمشق بازگشت اما ناگهان ناپدید شد. خودش هم می دانست که بازگشتش به سوریه عاقبت خوشی نخواهد داشت. اما به عشق مادرش سخت ترین مسیر زندگی را انتخاب کرد. مازن حمد در زندان سدنایا کشته شد.