رئیس جمهور بعدی آمریکا در برابر ایران چه خواهد کرد؟
۱ دقیقه خوانده شدهبعدی- صنم وکیلمدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس
بر اساس گزارشی که مرکز تحقیقات چتم هاوس منتشر کرده است. اگرچه ثبات در خاورمیانه همچنان مبهم است، اما کاهش تمرکز ایالات متحده بر مدیریت بحران های منطقه ای، شرکای خود را ناامید کرده است. پس از یک سال جنگ در غزه و احتمال گشودن جبهه جدیدی در لبنان، رئیس جمهور آمریکا نقش تعیین کننده و موثری از خود نشان نداد.
رهبران بریتانیا، اروپا و خاورمیانه امیدوارند که رئیس جمهور بعدی آمریکا تلاش بیشتری برای محدود کردن اقدامات اسرائیل، تقویت خودمختاری فلسطینی ها و کنترل نقش ایران در منطقه و برنامه هسته ای آن انجام دهد. اما غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم کامالا هریس یا دونالد ترامپ مدیریت بحران خاورمیانه را بر مسائلی مانند مهاجرت، اقتصاد، جنگ در اوکراین یا رقابت با چین در اولویت قرار دهند. با این حال، تحولات سال گذشته نشان داده است که نادیده گرفتن یا دست کم گرفتن چالش های منطقه ای می تواند عواقب وخیم و خطرناکی را به دنبال داشته باشد.
برای اینکه کامالا هریس یا دونالد ترامپ در خاورمیانه تأثیر بگذارند، باید از حمایت شرکای اروپایی، بریتانیایی و خاورمیانهای خود بهره ببرند و به طور جمعی برای ایجاد فرآیندهای چندجانبهای که میتواند پایه قویتری برای ثبات منطقه ایجاد کند، تلاش کنند.
برای برخی، این توافقات منطقه ای نشان دهنده تصمیم ایالات متحده برای از بین بردن اولویت خاورمیانه بود. تصمیمی که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و با کاهش دخالت آمریکا در “جنگ های بی پایان” در عراق و افغانستان آغاز شد. دونالد ترامپ و جو بایدن نیز این رویکرد را ادامه دادند و از شرکای خود در خاورمیانه خواستند که مسئولیت بیشتری در قبال ثبات منطقه به عهده بگیرند. نکته قابل توجه این است که اگرچه روسای جمهور دو کشور بر توافق قوی تر با ایران تاکید کردند. اما هیچ یک از آنها مذاکره با ایران را از سر نگرفتند.
از زمان آغاز جنگ غزه، دولت بایدن به طور کامل از اسرائیل از نظر سیاسی و نظامی حمایت کرده است، اما در چندین زمینه کلیدی با شکست مواجه شده است. از جمله این ناکامی ها می توان به ناتوانی در دستیابی به آتش بس، عدم آزادی گروگان ها، عدم اطمینان از جریان پایدار کمک های بشردوستانه و نبود برنامه جامع برای مدیریت پس از بحران اشاره کرد.
رویکردهای سیاسی اتخاذ شده توسط دونالد ترامپ و کامالا هریس در برخورد با درگیری های منطقه ای نشان می دهد که هر دو تمایلی به تغییر مسیر در خاورمیانه ندارند.. این دو به خوبی میدانند که سیاست خاورمیانه، بهویژه در مورد مسائل حساسی مانند ایران و مسئله فلسطین، به عرصهای برای تفرقه حزبی در آمریکا تبدیل شده است که ممکن است آرای آنها را کم کند. اگرچه دونالد ترامپ و کامالا هریس در برنامه های مبارزات انتخاباتی خود متفاوت هستند، اما هر دو به تدریج مدیریت درگیری را کاهش داده و بر تقسیم بار با کشورهای منطقه تمرکز خواهند کرد.
دونالد ترامپ قول داده است که رویکرد سخت گیرانه تری برای مهار درگیری ها و ارتقای منافع آمریکا اتخاذ کند. وی به خروج از برجام در سال 2015 مفتخر است و همواره معتقد است که این اقدام باعث افزایش فشار اقتصادی بر ایران و کاهش قدرت این کشور شده است. اما او این اظهارات را بدون مشخص کردن اهداف خاصی در ارتباط با موضوع ایران تکرار می کند.
دونالد ترامپ در صورت بازگشت به قدرت، متعهد شده است که جنگ غزه را فوراً پایان دهد، هرچند هنوز مشخص نیست که چگونه این کار را انجام خواهد داد.. به طور گسترده تر، او احتمالا بر توافقات عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی در تلاش برای دور زدن رهبری فلسطین و تمرکز بر عادی سازی گسترده تر منطقه تمرکز خواهد کرد. اما نادیده گرفتن موضوع خودمختاری فلسطین چالشی برای عربستان خواهد بود این را برای مردم خود بپذیرند.
شاید بسیاری از رهبران خاورمیانه به ویژه رهبران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از بازگشت ترامپ به ریاست جمهوری استقبال کنند، اما سیاست «اول آمریکا» ترامپ نتوانسته کشورهای عربی منطقه را راضی کند. دونالد ترامپ همچنین وعده داد که با ایران به توافقی جامع دست یابد که علاوه بر پرونده هسته ای، برنامه موشکی و سیاست های منطقه ای را نیز شامل شود.
علیرغم اظهارات تند کاملا هریس در مورد ایران، انتظار می رود که وی به جای حمایت از سیاست فشار حداکثری، بر ادامه تلاش های دیپلماتیک برای کاهش تنش ها و مدیریت روابط با ایران تمرکز کند. هریس به احتمال زیاد به دنبال ایجاد مدل جدیدی برای حل و فصل موضوع هسته ای ایران است.
برای دستیابی به یک توافق پایدار با ایران، جلب حمایت اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ضروری و اجتناب ناپذیر است. در مورد اسرائیل و فلسطین، کاملا هریس قویا از امنیت اسرائیل حمایت کرد، اما سعی کرد در مقایسه با ترامپ و بایدن رویکرد متعادل تری را در پیش گیرد.. وی علاوه بر تاکید بر امنیت اسرائیل، خواستار از سرگیری مذاکرات بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها برای دستیابی به راه حل دو کشوری شد. برخلاف جو بایدن، کاملا هریس علاقه بیشتری به مسائل بشردوستانه در غزه و کرانه باختری نشان داد و اقدامات یکجانبه مانند گسترش شهرک سازی که به روند صلح آسیب می رساند را محکوم کرد.
با این حال، کاملا هریس هنوز نقشه راه مشخصی برای سیاست های دولت خود در این زمینه ارائه نکرده است. با توجه به حمایت بایدن از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل، به نظر می رسد که هریس نیز این مسیر را طی خواهد کرد و برای بازسازی غزه و اجرای اصلاحات حکومتی و امنیتی در فلسطین به دنبال حمایت کشورهای منطقه خواهد بود. .
هر دو نامزد ریاست جمهوری باید بدانند که تجربه سال گذشته به وضوح نشان داده است که آمریکا به تنهایی قادر به حل مناقشات نیست.