مجله اینترنتی همه در یک

رسانه تخصصی اینترنتی همه در یک

راز تظاهر به خواب علی دایی؛ «آرامشم در کنار مردم را با چیزی معامله نمی‌کنم»

۱ دقیقه خوانده شده

تبلیغات بنری


شب قبل از مسابقه خیریه برای تهیه گزارشی از ضیافتی که به بهانه برگزاری مسابقه خیریه بین تیم های 99 و تیم خراسان که به میزبانی استاندار خراسان رضوی برگزار شده بود، به هتل محل اقامتشان رفتیم. او یکی از عاشقانی بود که از دور و نزدیک خود را به هتل محل اقامت اعضای خانواده 98 در مشهد البرده رساندند تا شهریار، فوتبالیست ایرانی را از نزدیک ببینند. از لحظه لحظه بودن با علی دایی لذت ببرید.

این در حالی بود که بسیاری از بزرگان فوتبال ایران در چند قدمی سالن رستوران نشسته بودند، اما لذت دیدار با علی دایی به عنوان یکی از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران فرصت کمی نیست که بخواهید به این راحتی از کنار آن بگذرید. . .

پس از صحبت های خداداد، مهدی تاج، حبیب کاشانی و چند تن از مسئولان مشهدی، مهمانی به پایان رسید اما خبری از علی دایی نبود.

این بار با فرض خستگی این دوستان دیگر از سرما از هتل خارج شدم اما دیدم نه تنها تعدادشان کم شده بلکه حدود 10 نفر دیگر هم به جمع منتظران علی دایی اضافه شده اند. یاد حرف حبیب کاشانی افتادم که می‌گفت تا چند ساعت دیگر هوای مشهد سردتر از اسلو، پایتخت نروژ می‌شود.

اما اعتقاد این عاشقان به آمدن علی دایی مرا بر آن داشت تا در کنار آنها بایستم، اما شاید بتوانم حضور علی دایی و واکنش آنها را با دیدن شخصی که حاضر است تا این حد رنج بکشد، ثبت کنم.

باید اعتراف کنم که بیش از سی دقیقه نمی توانستم آن شرایط سخت را تحمل کنم و حتی قصد داشتم با برخی از آنها صحبت کنم تا زمان کمتری را حس کنیم، اما در آن شرایط آب و هوایی امکان پذیر نبود. در مجموع با اینکه نتوانستم تا آخر در کنارشان بایستم، اما حداقل توانستم علاقه آنها را تا حد امکان درک کنم.

در حالی که انتظار می رفت دایی به دلیل شرایط جوی مشهد در این مسابقه خیریه شرکت نکند، او در مقابل مردم به عهد خود عمل کرد، اما وقتی به هتل تیم رسید، همه از قبل خواب بودند و معلوم نبود که او یا نه. هواداران را دیده بود یا نه

صبح آن روز، اگرچه بارش بی سابقه برف بازی را بسیار با مشکل مواجه کرد، اما لابی هتل محل اقامت دهه 90 مملو از جمعیت بود و به دلیل ازدحام جمعیت حتی یک صدا به گوش نمی رسید.

پس از آن درهای آسانسور باز شد و اعضای تیم 98 یکی پس از دیگری وارد میان حاضران شدند و به احساسات پاک هواداران پاسخ دادند تا اینکه بالاخره نوبت به علی دایی رسید و او به تمام درخواست های مردم واکنش مثبت نشان داد حتی یک لحظه ابرو کنید تا دل کسی را نشکنید.

راز علی دایی در تظاهر به خواب است.

همه به نوعی از هر زاویه ای التماس می کردند، یکی عکس می خواست، دیگری دنبال سلفی می گشت و عده ای هم پشت لباسی که پوشیده بودند، امضا خواستند. عده ای با سلیقه نسبتاً بیشتر با خود لباس تیم ملی یا توپ فوتبال آوردند و درخواست امضا کردند.

اما تمام این واکنش ها و اظهارات مردم پاک استان خراسان پس از دیدن علی دایی از یک سو و شور و شوق و شادی سه کارمند خانم هتل از سوی دیگر که بعداً اعلام کردند بی اطلاع هستند. از همه اینها، در همان لحظه ای که در علی دایی دیدند آنقدر چشیدند که زبانشان از خوشحالی بیرون آمد و از شدت ذوق چشمانشان انگار از حدقه منفجر شد، تا جایی که علی دایی نمی دید. واکنش آنها دست از خنده بردارید.

تماشای این سطح از محبوبیت بر هر کسی خواه ناخواه تأثیر می گذارد، چنان مرا جذب کرد که برای لحظه ای فراموش کردم برای چه به صحنه آمده بودم.

چگونه یک شخصیت ورزشی پس از سی سال فعالیت به این جایگاه می رسد؟

در واقع دستیابی به چنین جایگاهی با چنین محبوبیتی در میان همه اقشار جامعه از هر سن و مذهب و آیینی در ایران تنها به یک نفر محدود می شود، علی دایی که اکنون به یک شمایل تبدیل شده است.

بالاخره توانستیم با عمویم صحبت کنیم و حرف های او هنوز در گوشم زنگ می زند: «من صلحم را با هیچ مقام و مقامی با مردم عوض نمی کنم».
از هتل به سمت ورزشگاه امام رضا حرکت کردیم. دایی در حالی وارد ورزشگاه امام رضا شد که مردم او را تشویق کردند و در دوره 54 ساله تیمش را به سمت هواداران هدایت کرد و برای آنها تعظیم و دست تکان داد و در همان زمان یکی از دو گل تیمش را به ثمر رساند.

و البته فراتر از این عکسی از علی دایی پخش شد که در رختکن خوابیده تا با مسئولان استانداری صحبت نکند، عکسی که نشان می دهد او از این پس جور دیگری زندگی خواهد کرد. دور از فوتبال اما متصل به آن. چنانکه فرمود: به گونه ای که به شخصیت اجتماعی او آسیبی وارد نشود.

به نظر می رسد این فاصله برای دای بد نبود، حداقل به این دلیل که دیگر مسئولیت اتفاقات و نتایج بر عهده او نیست و اتفاقا دور از کار مربی با فراز و نشیب هایش، دایی بیشتر به چشم می خورد. البته، علی دایی بودن سخت است، مخصوصا در عصری که هر ثانیه قضاوت می‌شوی، عصری که تعریفی از حریم خصوصی افراد مشهور وجود ندارد و یک اشتباه برای خنثی کردن تمام زحماتت کافی است، اما این برای همه غلبه می‌کند. . !

منبع: ورزش 3

تبلیغات بنری

منبع : پایگاه خبری fararu

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *