سرچشمه اختلافات میان پاکستان و افغانستان؛ گرههای باز نشده ۷۷ ساله
۱ دقیقه خوانده شدهبعدی- پاکستان در جریان حملات هوایی در افغانستان 46 نفر را کشت، هرچند این کشور مدعی است که ما رهبران طالبان را کشته ایم، اما این اولین بار نیست که رهبران این کشور به بهانه کشتن تروریست ها و آسیب رساندن به مردم عادی دست به خودکشی می زنند.
به گزارش فردا عنایت الله خوارزمی، سخنگوی وزارت دفاع ملی افغانستان در توییتر خود نوشت: طرف پاکستانی باید خاک رسمی ما را به رسمیت بشناسد و از این کار دست بردارد. این حمله کمتر از چند ساعت پس از دیدار محمد سعدی نماینده پاکستان در افغانستان با امیرخان متقی وزیر امور خارجه افغانستان در کابل برای گسترش همکاری های دوجانبه صورت گرفت. حال سوال این است که آیا دلیل اختلاف آنها فقط طالبان است؟
نظرسنجی ها نشان می دهد که اختلافات پاکستان از موضوع طالبان و تروریست ها عمیق تر است و این موضوع تنها بهانه ای برای پاسخگویی به خواسته های این کشورهاست. روابط این دو کشور از بدو تأسیس پاکستان در قالب سه موضوع اصلی پیمان دیورند، طالبان و آب قابل تحلیل است.
معاهده دیورند
مرزهای سیاسی افغانستان نوعی مرز تحمیلی بود که در نتیجه بازی قدرت بین انگلستان و روسیه در قرن نوزدهم به وجود آمد. این کشورها افغانستان را به عنوان حائل بین خود دارند. عبدالرحمن خان حاکم افغانستان تحت فشار بریتانیای کبیر آن روزها در سال 1893 عهدنامه تحمیلی را پذیرفت که محافل متنفذ این کشور در هند و افغانستان و خط مرزی عملاً به آن معروف بودند. دیورند». منطقه بزرگ پشتون نشین موسوم به «پشتونستان» بین افغانستان و هند بریتانیایی تقسیم شد که بعداً تحت حکومت پاکستان درآمد.
پاکستان با این خط مرزی از افغانستان جدا شده است. با تقسیم این خط، قبایل پشتون و بلوچ عملاً از هم جدا شدند که دلیل اصلی تنش بین این دو کشور شد، به طوری که مرزهای پاکستان هرگز از سوی افغانستان به رسمیت شناخته نشد. پس از روی کار آمدن حکومت مستقل پاکستان، افغانستان تلاش کرد تا از فضای متشنج این کشور سوء استفاده کرده و بر اساس معاهده دیورند به مناطق جدا شده بپیوندد. اما این اتفاق نیفتاد. این حادثه اولین ریشه دشمنی دو کشور بود. شاید به این دلیل بود که افغانستان با عضویت پاکستان در سازمان ملل مخالفت کرد.
خط مرزی دیورند بین پاکستان و افغانستان
برای افغانستان، اتخاذ خط مرزی دیورند منجر به از دست رفتن نیمی از قلمرو پشتون ها و دو سوم جمعیت بزرگترین گروه قومی این کشور شد. بنابراین، این توافق را هیچ یک از رژیم هایی که در افغانستان به قدرت رسیده اند، از سلطنت گرفته تا طالبان، نباید بپذیرند.
گروه تروریستی طالبان
پاکستان بارها دولت افغانستان را به پناه دادن به گروه های مسلح متهم کرده و در نشست هفته گذشته شورای امنیت اعلام کرد که هزاران جنگجوی طالبان به افغانستان پناهنده شده اند. عثمان اقبال، دیپلمات پاکستانی در نشست سازمان ملل گفت که افغانستان با داشتن پناهگاه های امن در نزدیکی مرزها به تهدیدی مستقیم و روزانه برای امنیت پاکستان تبدیل شده است.
پس از کودتای طرفدار شوروی در افغانستان و سقوط حکومت داوود خان، پاکستان سرمست از این رویداد سعی در همکاری با دولت افغانستان کرد و رژیم ترکیه را به رسمیت شناخت. اما این شادی دیری نپایید. از آنجا که رهبران جدید افغانستان به آنها توضیح دادند که ما نسبت به رهبران قبلی در مورد مرز دیورند جدی تر هستیم و حتی به شما اجازه نمی دهیم که این موضوع را مطرح کنید، شاید به همین دلیل است که پاکستان در کنار امریکا از مجاهدین حمایت می کند. از مجاهدین در شکست مبارزان جدید در طرف آمریکایی حمایت کنید. اتحاد جماهیر شوروی
در سال 1367 هجری شمسی در اثر مبارزات مجاهدین، آخرین واحدهای ارتش سرخ شوروی افغانستان را ترک کردند و این آغاز ماجرای سوزان افغانستان و تروریست ها بود. در این میان با سقوط حکومت در افغانستان، این کشور عملا صحنه بازی قدرت شد. این در حالی است که پاکستان با حمایت مجاهدین سعی در کسب منافع بیشتر داشت. در چنین شرایطی طالبان از میان گروه های مجاهدین بیرون آمدند و خیلی سریع بخش بزرگی از افغانستان را تحت کنترل گرفتند و شکی نیست که پاکستان به محض ایجاد طالبان از این گروه حمایت کرد. اعضای این گروه اکثراً در مکتب دیوبندی در پاکستان تحصیل کردند، هرچند پشتون ها اعضای اصلی این گروه بودند. طالبان در این دوره به چند دلیل برای پاکستان مهم بودند:
ایجاد حکومت مورد نظر پاکستان و اتخاذ خط دیورند
هیچ ارتباطی با هند وجود ندارد
دسترسی مسالمت آمیز اسلام آباد به آسیای مرکزی از طریق افغانستان
11 سپتامبر و طالبان
سیاست های پاکستان و افغانستان پس از حملات 11 سپتامبر مبهم و خصمانه بوده است و دو کشور گهگاه یکدیگر را به حمایت از تروریست ها متهم می کنند و روابط را تیره می کنند. پاکستان و افغانستان پس از این تاریخ اهمیت بیشتری در منطقه پیدا کردند. افغانستان به پناهگاه امن تروریست ها تبدیل شده بود و پاکستان می خواست از هر دو سوء استفاده کند. از یک سو برای منافع خود از طالبان در افغانستان حمایت می کرد و از سوی دیگر دوش به دوش آمریکا با آنها می جنگید.
پس از خروج نیروهای آمریکایی، طالبان دوباره کنترل افغانستان را به دست گرفتند. پاکستان امیدوار بود که از این آب گل آلود ماهی بگیرد و نیروهای شورشی کشورش (ttp) توسط طالبان نابود شوند. اما این امکان پذیر نبود و هر از چند گاهی دو کشور یکدیگر را به حمله به یکدیگر متهم می کنند.
آب
مشارکت در دیپلماسی آب با همسایگانش برای پاکستان مهمتر از افغانستان است که به عنوان یک کشور بالادست دارای مزیت هیدروگرافیک است، از سال 2003 سدهایی بر روی رودخانه ها برای توسعه و کاهش ناامنی ساخته شده است. در دستور کار دولت افغانستان قرار دارد. از این رو کنترل و انسداد آب سرچشمه رودخانه های هیرمند و کابل در اولویت قرار گرفت. از سوی دیگر وابستگی بخشی از ایران به آب هیرمند و پاکستان به رودخانه کابل این حوضه ها را برای این کشورها نیز مهم کرده است.
رودخانه کابل 17 درصد آب مصرفی پاکستان را تشکیل می دهد که از کوه های هندوکش در افغانستان سرچشمه می گیرد و مسئله اصلی این است که اگر دولت افغانستان بخواهد با ساختن بند دو سوم آب پاکستان را تصاحب کند. مناطق با کمبود شدید آب مواجه خواهند شد.
از سوی دیگر، با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، این گروه به منظور جلب حمایت داخلی، نیروگاه برق را بر روی رودخانه کنر ساخته است که می تواند منجر به درگیری با پاکستان شود.
در نهایت می توان گفت که اختلاف نظر پاکستان و افغانستان تنها به موضوع طالبان و گروه های تروریستی محدود نمی شود و ریشه در مسائل عمیق تری مانند مرزهای تاریخی و هویت ملی و مسئله آب دارد که تبدیل به آن شده است. یک چالش برای افغانستان و دیگر کشورها این روزها بر اساس اختلافات پاکستان و این کشور است و هر کدام از آنها برای اثبات ادعای خود از روش های مختلفی مانند تحریک تروریست ها و حمله هوایی استفاده می کنند.
این مسائل باعث شده است که روابط دو کشور پرتنش و پیچیده بماند و حل آنها نیازمند تلاش های دیپلماتیک و همکاری های گسترده بین المللی است.