مجله اینترنتی همه در یک

رسانه تخصصی اینترنتی همه در یک

سپهبد رستم سورِن‌پَهلَو؛ دلاور تاریخ‌ساز ایرانی که به یک افسانه تبدیل شد

تبلیغات بنری


پلوتارک، رستم سورین پهلوی، مورخ مشهور رومی را چنین توصیف می کند: «سورین بلندترین و خوش تیپ ترین مردان است». [در میان ایرانیان]او بود؛ او یک فرد معمولی نبود. از نظر مال و خانواده و شهرت نفر دوم پادشاهی و از نظر شجاعت نفر اول بود. از نظر جثه و زیبایی ظاهری هیچکس شبیه او نبود. او با هزار شتر برای حمل بار و دویست گاری برای زنانش و هزار مرد مسلح برای نگهبانی و تعداد زیادی سرباز سبک سفر می کرد و در میان خادمان و همراهانش ده هزار شوالیه کمتر نبود.

به گفته وارادید، همانطور که پلوتارک نقل می کند، خاندان سورین مدت ها پیش افتخار تاجگذاری پادشاهان اشکانی را داشتند. پلوتارک همچنین نقل می‌کند که در زمان تصرف سلوکیه، سورن «اولین کسی بود که از دیوارهای شهر بالا رفت و مدافعان را بر روی دیوار شکست داد؛ و اگرچه در آن زمان فقط سی سال داشت، اما به دلیل خرد و هوش بسیار مشهور بود. “

اما مهم ترین رویداد در زندگی سپهبد رستم سورنپاهو پیروزی او در نبرد سرنوشت ساز حران (کارهه) در برابر نیروهای مهاجم رومی به رهبری مارکوس لیکوینیوس کراسوس بود. شجاعت و تدبیر سپهبد سورن در این زمینه قطعاً یکی از مشهورترین و افتخارآمیزترین وقایع عصر اشکانیان بود.

سپهبد رستم سورنپهلوف؛ تاریخ ساز شجاع ایرانی که اسطوره شد

مجسمه برنزی یک نجیب زاده اشکانی در موزه ایران باستان; برخی این مجسمه را به سپهبد سورن نسبت می دهند

افسانه “رستم”

عظمت و قد رستم سورین به حدی است که برخی از مورخان بر این باورند که او شخصیت واقعی تاریخی است که شخصیت افسانه‌ای «رستم دوستان» از او الهام گرفته است. بر اساس این دیدگاه، شهرت پس از مرگ کارنامه های رستم سورنبهلو با افسانه ها و داستان های گوناگون آمیخته شد و آنچه را که امروز از شخصیت رستم می دانیم شکل داد.

برخی در تأیید این نظر اشاره کرده اند که روایات فردوسی درباره رستم در شاهنامه در حال و هوا و فضایی بیان شده است که با حال و هوای پادشاهی اشکانی تفاوتی ندارد.

اما بزرگترین افتخار نظامی ژنرال سورین چگونه شکل گرفت؟

پیشینه نبرد حران

امپراتوری اشکانی همواره مورد تهدید لشکرهای متخاصم شرق و غرب بود و از تجاوزات پومپیه سردار رومی نیز آسیب دید. با این حال، به احتمال زیاد ساختار غیرمتمرکز و فئودالی امپراتوری اشکانی مانع از حمله ایرانیان به حمله شدید علیه رومیان شده است.

در عوض، ایران معمولاً در حالت تدافعی باقی می ماند. بنابراین جنگ ایران و روم توسط ایرانیان آغاز نشد، بلکه رم شروع به تجاوز کرد. روم خود را موظف به ادعای میراث اسکندر مقدونی می دانست و همواره سعی می کرد کشورهایی را که اسکندر قبلاً تصرف کرده بود تصرف کند.

به عنوان بخشی از این تلاش، مارکوس لینائوس کراسوس، یکی از اعضای سه گانه روم (به همراه ژولیوس سزار و پمپه)، در سال 54 قبل از میلاد به ایران حمله کردند.

قدرت دو ارتش

از نظر تعداد سربازان، به نظر می رسد که ارتش روم بسیار بیشتر از تعداد سربازان بوده است. طبق موثق‌ترین گزارش‌هایی که پلوتارک نقل می‌کند، کراسوس فرماندهی «هفت لژیون با اندکی کمتر از چهار هزار سواره نظام و تعداد مساوی سربازان سبک‌سلاح» را بر عهده داشت. یک چهارم این سربازان سربازان گالی بودند که توسط ژولیوس سزار به کراسوس قرض داده شده بودند. برخی منابع دیگر تخمین بیشتری از تعداد کل نیروها ارائه کردند. طبق کمترین برآوردها، ارتش کراسوس حدود 36 هزار نفر را شامل می شد.

سپهبد رستم سورنپهلوف؛ تاریخ ساز شجاع ایرانی که اسطوره شد

سارد باستان منسوب به مارکوس کراسوس

از سوی دیگر، نیروهای ایرانی تحت فرمان سورنا، به گفته پلوتارک، شامل هزار «کاتافراکت» یا «شوالیه زرهی» بودند که به عنوان محافظ ژنرال خدمت می کردند. نه هزار کماندار سوار نیز بدنه اصلی ارتش را تشکیل می دادند و کاروانی متشکل از هزار شتر نیز برای حمل تدارکات اضافی تیر در دسترس بود. تمام نیروهای اشکانی سواره نظام بودند و بنابراین در شرایط میدانی تحرک بالایی داشتند. با این حال، از نظر تعداد، نیروی رومی برای این کار کافی به نظر می رسید.

نبرد حران

در ابتدا رومی ها آماده پیشروی در یک خط گسترده به سمت دشمن شدند. کراسوس سپس لژیون ها را به شکل مربع درآورد و به سمت رود فرات پیشروی کرد. او بر خلاف نظر افسرانش تصمیم گرفت در کنار آب چادر نزند و با عجله سپاهیان را از رودخانه عبور داد و به زودی با سپاه ایران مواجه شد.

اولین حمله، حمله لنسرهای گارد زرهی به رهبری خود سورنا بود. سپس با دیدن سماجت لژیونرهای رومی، کمانداران اسب ایرانی کار خود را آغاز کردند. آنچه بعد اتفاق افتاد، قتل عام عظیمی بود که مانند برگ های ریخته شده به زمین افتاد. چالاکی کمانداران ایرانی که از هر سو با تیرهای تمام نشدنی خود به رومیان حمله می کردند، کشنده و کاملاً غیرقابل دفاع بود.

رومی ها سعی کردند کمبود سواره نظام خود را با استفاده از پیاده نظام سبک مخلوط با سواره نظام گالی جبران کنند. اما چنین تاکتیک هایی در برابر بهترین سواره نظام آن زمان جهان چندان مؤثر نبود. لژیون به زودی تحت فشار شدید قرار گرفت و تقریباً محاصره شد، بنابراین کراسوس مجبور شد به پسرش پوبلیوس، که فرماندهی یکی از گروه ها را بر عهده داشت، دستور دهد تا با نیروهایش حمله انحرافی را آغاز کند.

پوبلیوس با 1300 سواره نظام، 500 کماندار و هشت گروهان پیاده نظام که در مجموع حدود 4000 نفر بودند، حمله کرد. در ابتدا، ایرانیان قبل از آنها عقب نشینی کردند، اما پس از جدا شدن نیروهای پوبلیوس از نیروی اصلی روم، آنها به سرعت محاصره شدند و به هدف تقریباً بی دفاع برای رگبار تیر تبدیل شدند. در پایان پوبلیوس جوان مرد و 500 نفر از سربازانش فرار کردند تا به عنوان برده اسیر شوند.

شکست تاریخی رم

در این زمان کراسوس که پسرش را از دست داده بود از ناامیدی کاملاً درمانده شده بود. دستیاران او اکتاووس و کاسیوس به این نتیجه رسیدند که تنها امید نجات فرار به تاریکی شب و پناه گرفتن در پشت دیوارهای شهر هاران است. به این ترتیب بی سر و صدا از اردوگاه گریختند و سرانجام با تمام مشکلات و جراحات به شهر حران رسیدند.

سپهبد رستم سورنپهلوف؛ تاریخ ساز شجاع ایرانی که اسطوره شد

مجسمه باستانی یک شوالیه کماندار اشکانی

اما در شهر حران منابع کافی برای یک محاصره طولانی وجود نداشت و امیدی به دستیابی به نیروهای کمکی از خارج وجود نداشت، زیرا کراسوس تمام نیروهای رومی شرق را در ارتش خود جمع کرد. از این رو فرمانده رومانیایی تصمیم گرفت شب دوم شهر را ترک کند و به پناهگاه تپه های ارمنی برسد. اما راهنمای او آندرومخوس که از اشکانیان بود و پس از شکست رومیان به فرمانداری حران منصوب شد، رومیان را عمداً در تاریکی به بیراهه کشاند، به طوری که با طلوع خورشید بیش از یک مایل از پناهگاه تپه ها فاصله داشتند.

با طلوع خورشید، کراسوس و نیروهایش یک یال متصل به رشته کوه اصلی را اشغال کردند. وقتی به آنها حمله شد، اکتاووس و افرادش از ارتفاعات پایین آمدند تا به آنها کمک کنند. در این لحظه سورنا پیشروی کرد و در نبرد متعاقب آن همه رومی هایی که با کراسوس بودند کشته شدند و احتمال می رود که خود او نیز اسیر شده باشد. اگرچه برخی می گفتند او در همان میدان جنگ کشته شده است. گفته می شود که بیست هزار نفر کشته و ده هزار نفر از تمام نیروهای رومی اسیر شدند. بدین ترتیب لشکرکشی فاجعه بار رومیان در هاران پایان یافت و رود فرات به عنوان مرزی روشن بین دو امپراتوری ایجاد شد.

شکست روم ثابت کرد که ایران قدرت نظامی برتری نسبت به روم است و احیای امپراتوری ایران را به عنوان یک کشور متحد تضمین کرد. این اتحاد و افتخاری بود که ایرانیان پس از شکست هخامنشیان به دست اسکندر به شدت به آن نیاز داشتند.

مرگ سورن

اما این پیروزی برای تیم سورین نیز عاقبت خوبی نداشت. به نظر می رسد که امپراتور اورد دوم نسبت به موفقیت سورین حسادت می کرد و می ترسید که او تاج و تخت را غصب کند، بنابراین دستور مرگ او را صادر کرد و بدین ترتیب ایران را از داشتن یک رهبر نظامی نیرومند و کاریزماتیک محروم کرد. این پایان کار مردی بود که پیروزی او بر رومیان نقطه عطفی در تاریخ نظامی جهان باستان بود و ایران را بار دیگر به یک قدرت جهانی تبدیل کرد.

تبلیغات بنری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *