فلسفۀ «شک»؛ مردی که میگفت «هر چیزی هم هست و هم نیست، نه هست و نه نیست»
تشکیک به طور کلی به معنای این دیدگاه است که ما فاقد هرگونه دانش یا باور موجه و تایید شده هستیم و بنابراین باید در صحت هر گفته یا گفته ای شک کنیم.
به عقیده واراده، شکاکیت انواع مختلفی دارد: شکگرایان افراطی معتقدند که ما هیچ دانش یا باور موجهی در مورد چیزی نداریم، در حالی که سایر شکاکان معتقدند که ما فقط در مورد موضوعات خاصی مانند ادراکات حسی، اخلاقیات یا سایر زمینههایی که در آنها هستیم، دانش داریم. هیچ اعتقاد موجهی ندارند
شکاکیت پیرونی یک مکتب فلسفی باستانی است که از آموزه های پیرونیسم الیزی (حدود 360 تا 270 قبل از میلاد)، فیلسوف یونان باستان، برگرفته شده است. شکاکان پیوریتن از استدلال های هوشمندانه ای استفاده کردند تا نشان دهند که ما نه باورهای موجهی داریم و نه دانش یقینی، و بنابراین باید قضاوت خود را در مورد هر موضوع مورد بررسی به تعویق بیندازیم یا «تعلیق» کنیم. این بدان معناست که ما نباید صحت یا عدم صحت ادعا را باور کنیم و رد کنیم.
ساردیس برهون الیزیای باستانی
این مقاله به تشریح شک برهونی، انگیزههای آن و برخی پاسخها به آن میپردازد.
1. شک و تردید پیوریتن
همه موافقند که “تعلیق قضاوت” گاهی اوقات یک موضع معقول است. به عنوان مثال، اگر کسی از شما بپرسد که آیا سکه ای که در هوا پرتاب می شود روی شیر آب می افتد یا روی خط، نمی توانید به طور منطقی باور کنید که قطعاً روی شیر آب فرود خواهد آمد. شما همچنین نمی توانید به آن اعتماد کنید که روی خط بیفتد. بنابراین پاسخ منطقی این است که بی طرف بمانید و قضاوت خود را محفوظ نگه دارید زیرا هیچ مدرکی برای توجیه باور به نفع هر یک از نتایج ندارید.
اما بدبینان سخت ادعا می کنند که تعلیق قضاوت پاسخی منطقی به هر سؤالی است که ممکن است با آن روبرو شویم. در داستانی باستانی و شاید افسانه ای، بورهون آنقدر نسبت به دنیا بدبین بود که دوستانش او را از جاده بیرون می کشیدند، زیرا ظاهراً او نه باور داشت که تصادفی برای او اتفاق بیفتد و نه اینکه چنین اتفاقی رخ دهد. اعتصاب شکاکان پیوریتن حتی تعلیق قضاوت در مورد خود استدلال های شک را توصیه می کنند. به عبارت دیگر حتی به شک خود نیز شک می کنند.
2. استدلال برای شکاکیت بورون
شکاکان پیوریتن این دیدگاه افراطی را با ادعای این که ظواهر گاهی فریبنده هستند (یعنی حواس ما گمراه کننده هستند) و ذهن ما نیز خطاپذیر است، توجیه می کنند: ما نمی توانیم به آنچه می بینیم، حافظه خود یا آنچه دیگران می گویند اعتماد کنیم. با توجه به این کاستی ها، هر ادعایی می تواند آنقدر بحث برانگیز تلقی شود که تعلیق قضاوت را تضمین کند.
یکی از راه های درک این موضوع، در نظر گرفتن امکان اختلافات حل نشدنی است. فرض کنید شما یک بدبین بدبین هستید که در حال حاضر قضاوت در مورد بارندگی یا عدم بارندگی فردا را به حالت تعلیق در آورده اید. من می خواهم شما را متقاعد کنم که باران خواهد آمد. مردم معمولاً با ارائه دلایلی برای توجیه عقاید خود به اختلاف نظرها پاسخ می دهند.
پس شاید باورم را مبنی بر بارندگی فردا با این بهانه که گزارش هواشناسی را خواندم توجیه کنم. اما ممکن است بپرسید: چرا به گزارش هواشناسی اعتماد داریم؟ ممکن است پاسخ بدهم که هواشناسان اغلب حق دارند. اما ممکن است اصرار داشته باشید: چرا باید بپذیریم که هواشناسان واقعاً حق داشتند؟ پاسخ طبیعی که ممکن است بدهم این است که به یاد دارم پیشبینیهای آنها دقیق بود. اما شما می توانید پاسخ دهید: چرا باید به حافظه خود اعتماد کنید؟ مردم اغلب چیزها را اشتباه به خاطر می آورند… و بنابراین بحث ادامه دارد.
شکاکان پیوریتن خاطرنشان می کنند که تلاش برای توجیه باورها برای شکاکان مداوم تنها می تواند به یکی از سه نتیجه منجر شود:
الف) می توانید به تلاش خود ادامه دهید تا در نهایت پاسخی نداشته باشید.
ب) ممکن است در نهایت خود را تکرار کنید و وارد نوعی دور باطل شوید.
ج) ممکن است بدون ارائه دلایل کافی بر پذیرش یکی از فرضیات خود اصرار کنید.
شکاکان پیوریتن تحت تأثیر هیچ یک از این یافتهها قرار نگرفتند، زیرا به نظر میرسد هر سه به چالشهای شکاکانه پاسخ نمیدهند. نه عدم پاسخ به یک چالش، نه بحث در محافل بسته، و نه اصرار بر عدم نیاز به توجیه برخی فرضیات، روش های قابل قبولی برای رد شک و تردید نیستند. با توجه به این تعارضات حل نشده، شکاکان پیوریتن به این نتیجه رسیدند که تعلیق قضاوت یک واکنش موجه است.
شکاکان پیوریتن ادعا می کنند که این الگوی اختلاف می تواند در مورد “هر سوالی” تکرار شود. بنابراین آنها نتیجه می گیرند که هیچ اعتقادی قابل توجیه نیست و ما باید قضاوت در مورد هر موضوعی را متوقف کنیم.
3. پاسخ به شبهات برهونیان
چگونه به یک شکاک سرسخت پاسخ دهیم؟
یکی از راه ها رد استدلال های فوق و دفاع از این ایده است که برخی از فرضیات بدون نیاز به ارائه دلایل دیگر موجه هستند. این دیدگاه به «بنیادگرایی» معروف است. همانطور که از نام آن پیداست، ایده این است که شما می توانید دانش خود را بر اساس پشتیبانی قوی که توسط باورهای اصلی ارائه می شود، ایجاد کنید. باورهای بدیهی که بدون نیاز به دفاع از آنها در برابر چالش موجه هستند.
استراتژی دیگر اتخاذ شکلی از تفکر دایره ای است. “انسجام” این ایده است که باورها را می توان توجیه کرد زیرا توسط باورهای دیگر پشتیبانی می شود و شبکه ای از باورها را ایجاد می کند که یکدیگر را تقویت می کنند. انتگرالیستها ادعا میکنند که مجموعه باورهای ما، در مجموع، سیستمی از توجیه را ایجاد میکنند که در آن باورها یکدیگر را توضیح میدهند و از یکدیگر حمایت میکنند، حتی اگر در نهایت از ارائه دلایل جدید در پاسخ به اختلاف نظرها دست بردارند.
اعتراض واضح دیگر به شک برهونی این است که تعلیق قضاوت در مورد همه چیز پیامدهای رادیکالی دارد. به نظر می رسد زندگی روزمره ما بدون اعتقاد به برخی چیزها غیرممکن است. به عنوان مثال، چگونه میتوانیم در جهان حرکت کنیم، زیرا دیدگاه چندصدایی را میپذیریم. یعنی چه زمانی قضاوت در مورد چیزهای دنیوی را به حالت تعلیق در می آوریم، مانند اینکه خانه ما کجاست (یا حتی اینکه آیا ما اصلاً خانه داریم)؟
یک پاسخ به این انتقاد این است که یک جهان بینی صحیح نیاز به «باور معین» ندارد، بلکه نوع دیگری از حالت معرفتی را در بر می گیرد. شاید بتوانیم بپذیریم که چیزها به گونه ای خاص «به نظر می رسند»، بدون اینکه باور کنیم که واقعاً هستند. از تیمون، یکی از پیروان قدیمی برهون نقل شده است که می گوید: “من ادعا نمی کنم که عسل شیرین است، اما موافقم که چنین است.”
4. نتیجه گیری
پاسخ به استدلال های شکاکان پیررونی ضروری است اگر بخواهیم توضیح دهیم که چگونه از هر چیزی آگاهی داریم، به ویژه با توجه به اختلاف نظرهایی که در زمینه های علمی، دینی، فلسفی و بیشتر حوزه های اندیشه بشری وجود دارد.
پورفونیست ها همچنین بر این باور بودند که شک و تردید نه تنها پاسخ فکری صحیح به بحث و جدل است، بلکه راهی برای یافتن صلح در دنیای پرتلاطم است. برخی از طرفداران این دیدگاه می گویند که تعلیق قضاوت ما را از دگم (یا اعتماد بیش از حد و باورهای غیرمنطقی) رها می کند و به آرامش روحی و روانی و رهایی از سردرگمی می انجامد. پورفونیست ها ادعا کردند که شک و تردید می تواند راهی برای داشتن یک زندگی خوب و یک موقعیت نظری معقول باشد.