مصاحبه جالب با کریم باقری؛ دوست دارم با اریک کانتونا قهوه بخورم!
۱ دقیقه خوانده شدهتابستان 1376 برای ستارگان تیم ملی ایران بهار بود، بازیکنانی که یکی پس از دیگری پیشنهادهای اروپایی را پذیرفتند، چمدان های خود را برای قاره سبز بستند و حرکت بزرگ خود را ثبت کردند. کریم باقری و علی دایی دو ستاره فوتبال آذربایجان در ایران موفق شدند از بوندسلیگا پیشنهادی بگیرند و با هم راهی آلمان شوند.
آقا کریم دو سال در لیگ آلمان حضور داشت و سپس برای مدت کوتاهی به نصرالامارات رفت، تصمیمی که اگرچه درآمد مالی خوبی برای ستاره فوتبال ایران به همراه داشت اما حالا تصمیمی اشتباه از سوی او محسوب می شود. هافبک شماره شش تیم ملی سپس به عنوان اولین بازیکن آسیایی راهی انگلیس شد و پیراهن چارلتون را بر تن کرد اما نتوانست مانند آلمان در جزیره بدرخشد و ظاهرش با انجام تنها یک بازی به پایان رسید و این بار به میدان رفت. . برای لیگ قطر و تیم السعد چون ادامه فوتبال را انتخاب کرد.
باقری معتقد است در یک مصاحبه جالب می توانست بیشتر در اروپا بماند. او برخلاف تصور عامه معتقد است که عدم آشنایی اش با زبان انگلیسی دلیل جدایی و ترک اروپا نبود، بلکه بیشتر از همه تصمیمات شخصی در دوران جوانی بود که باعث کوتاه شدن دوران فوتبال آقا کریم در اروپا شد. طبیعتا این اسطوره فوتبال ایران با جدایی از السد و رفتن به پرسپولیس دورانی را آغاز کرد که بر محبوبیت او افزود و جایگاهی را به وجود آورد که اکنون بسیاری از بازیکنان فعلی و سابق پرسپولیس نمی توانند به آن دست یابند.
البته همه چیز به آن سال ها باز نمی گردد. باقری خاطرات خوشی از دوران کودکی و نوجوانی خود در تبریز دارد. زمانی که او به عنوان یک خانواده طبقه پایین، انتخاب سومی نداشت: تحصیل یا کار. اما در میان این دوگانگی پدر و مادرش، راه سوم را انتخاب کرد و فوتبالیستی شد که حالا نه تنها مایه افتخار خانواده اش، بلکه مایه افتخار شهر و دیارش است.
او که ارشدترین عضو کادرفنی پرسپولیس محسوب می شود و تقریباً در تمام مدت حضورش در پرسپولیس سرمربی این تیم بوده است، می گوید تصمیمی برای سرمربیگری ندارم. البته اگر از فوتبال دوستان قدیمی باشید یادتان می آید که آقا کریم در پایان دوران فوتبالش می گفت من هم تمرین را دوست ندارم اما حالا به هر حال به این ورطه کشیده شده است و حتی اگر دوست نداشته باشد. میخواهم، پرسپولیس آن را رها نمیکند.
مشروح این گفت و گو را از ویژه برنامه یلدا بخوانید:
- شما را محبوب ترین هافبک تاریخ می دانند.
نه فکر کنم خودت درستش کردی چنین چیزی وجود نداشت.
* آقای کریم در نسل شما همه همکارانشان را آقای کریم صدا می زدند. به نظر می رسد در اوج صمیمیت برای سیکل قاعدگی شما احترام قائل می شود.
من فکر می کنم اینطور است. با هم می آییم، همین است. من از نسلی که با هم بازی میکردیم، جوانترین بودم، اما همه بزرگترهای تیم، چه بزرگتر و چه کوچکتر، همین رفتار را داشتند و به هم احترام میگذاشتند. خودت میدونی که فرقی نمیکنه کوچکتر باشی یا بزرگتر، احترام بگذاری، احترام میگیری. فکر می کنم در آن دوره نه تنها در بین ورزشکاران، بلکه در جامعه هم همه یک نگرش داشتند و احترام بیشتری وجود داشت. الان شرایط فرق کرده و نسل جوان شرایط خاص خودش را دارد و قابل مقایسه با نسل ما نیست.
* در مورد اینکه کدام نسل بهترین نسل فوتبال بود اختلاف نظر وجود دارد. آقای طارمی می گوید ما هستیم و آقای خداداد می گوید ما هستیم. به نظر می رسد که در این بحث احترام رعایت نشده است.
من نظر شخصی خودم را می گویم. فکر می کنم نباید بین ما و نسل فعلی این اتفاق بیفتد. می دانید که هر دوره ای بازیکنان خاص خود را دارد و بهترین بازیکنان تمام دوره ها بودند. قبل از پریود ما بودند و الان سیکل ما طولانی شده است. الان متاسفانه در فضای مجازی این اتفاقات می افتد. فکر می کنم بیشتر این بحث ها مربوط به فضای مجازی است. فکر می کنم اگر معاصران ما این کار را نمی کردند بهتر بود. در زمان ما بازیکنان بزرگی هم بودند. مثلا چهار تا از بهترین بازیکنان ما بهترین بازیکنان آسیا شدند. این نشان می دهد که این نسل استثنایی بود. این نسل تا اینجای کار بازیکنان خیلی خوبی دارد و تیم ملی هم نتایج خیلی خوبی کسب کرده است. ما نباید همدیگر را مقایسه کنیم، باید این کار را به افرادی بسپاریم که بهترین بیننده و داور هستند.
* این موضوع در بین مردم وجود دارد که نتایج تیم ملی خوب است و به جام جهانی می رویم، اما مسابقات هیجانی نیست. آیا شما هم همین فکر را می کنید؟
هر کاری انجام دهید، مشکلی پیدا می کنند. حالا به نتیجه رسیده ایم و برخی می گویند خوب بازی نمی کنیم. اگر خوب بازی کنیم و نتیجه نگیریم چیز دیگری می گویند. اکنون تیم ملی در شرایط خوبی قرار دارد. آنها اکثر مسابقات را برده اند و مشکل خاصی برای صعود ندارند. حالا باید تمام غم و اندوه خود را کنار بگذارند و برای صعود به مرحله بعد برنامه ریزی کنند. حالا سهم تیم ها در آسیا زیاد شده و رفتن به جام جهانی دیگر چندان سخت نیست اما باید بازی های تدارکاتی خوبی برگزار کنند تا قوی ترین تیم در جام جهانی ظاهر شود و برای اولین بار به مرحله بعد صعود کند. .
*اگر زمان دیگری به شما پیشنهاد شود که سرمربی تیم ملی شوید، قبول می کنید؟
نه
*چرا؟
من در آن محدودیت ها نیستم.
*دوست ندارید؟
چند سال پیش که با من مصاحبه کردند، گفتم علاقه ای به مربیگری ندارم، اما شرایط به گونه ای بود که از من خواستند در دوره کارآموزی علی دایی در کنارشان باشم. من تازه فوتبال را تمام کرده بودم و پیش او آمدیم و از آن زمان در کلاس های مربیگری شرکت کردم. می خواستیم نباشیم و الان هستیم.
*بازیکنان پرسپولیس می گویند هیچکس جرات ندارد علیه تو حرف بزند. صحنه هایی هم وجود دارد که گاهی اوقات به بازیکنان ضربه می زنید.
بحث شجاعت نیست، احترام است. سعی می کنم حتی با جوان ترین فرد باشگاه با احترام صحبت کنم. این باعث احترام هم می شود. این چیزی نیست که من می گویم، گاهی اوقات اتفاق افتاده است.
*من ضربه خوردم
ما غلبه نمی کنیم، بیشتر نظم می دهیم. این بیشتر به خاطر آنها و تیم ماست. می دانید که استقلال و پرسپولیس حاشیه هایی دارند پس در این مسائل هم دخالت نکنید که این حاشیه ها بیشتر می شود.
*حسین الکنانی از دستت ناراحت نیستی؟
چرا؟
* مجازات های انضباطی گرفته شد.
یک بار بود. نه، چرا باید غمگین باشد؟ اتفاقا او هم خوشحال بود.
*آیا فرزندانتان را در خانه تنبیه می کنید؟
نه
*دو پسر دارید که یکی از آنها به سربازی رفته است.
خدمت سربازی او به پایان رسیده است.
*یعنی از اتصالات خود برای گرفتن معافیت استفاده نکردید؟
خیر، در اصفهان و سپس در تهران تحصیل کرده است.
* می گویند شما در آلمان معلم زبان داشتید و به جای یادگیری زبان با او به خرید می رفتید.
ما معلم زبان نداشتیم و خانمی را آوردند که برایمان ترجمه کند و یک ماه بیشتر دوام نیاورد. اما به ما درس دادند که همسرم و آقای دایی با هم رفتند. تا جایی که تونستم رفتم و بقیه رو پیچیدم و نشد.
*به خاطر زبان از فوتبال اروپا رفتی؟
نه من سه ساله بودم به خاطر اتفاقات و تصمیمات اشتباهی که گرفتم برگشتم. او کاری به این موضوع نداشت. می دانی که گاهی این حرف ها را می زنند، حتی دوستان ما. انگار زبان ترکی ما آنقدر قوی بود که به جای اینکه ما آلمانی یاد بگیریم، ترکی یاد گرفتند. این یک شوخی است. تا جایی که می توانستیم جلو رفتیم. می دانید که فوتبال اروپا با مشکلات خود روبرو است. ما بهانه نمیآوریم، اما میتوانستیم بهتر عمل کنیم، اما این کار را نکردیم.
*یعنی فکر می کنید هنگام بازی تصمیمات اشتباهی گرفته اید.
بله، می توانستم در آلمان بمانم، اما تصمیم اشتباهی گرفتم و برگشتم. شرایط خوبی داشتم و می توانستم بمانم و موفقیت های بیشتری کسب کنم. ما جوان بودیم، اشتباه کردیم و برگشتیم.
*اگر برمی گشتی این تصمیم را نمی گرفتی؟
صد در صد
*اگر می توانستید یک نفر را برای نوشیدن چای انتخاب کنید، تاریخی یا معاصر، فوتبالی یا غیر فوتبالی؟
من دوست دارم با کانتونا قهوه بخورم.
*چه سوالی از او می پرسی؟
از زمانی که بازی می کرد عاشق شخصیت او بودم.
*شما برعکس او هستید و همیشه مودب بودید.
نه، این بود. او نیز سبک خاص خود را داشت.
* به تماشاگر ضربه بزنید.
از مدلش خوشم اومد شخصیت و سبک بازی او را دوست داشتم. او تا به امروز یکی از بهترین بازیگران زن فرانسوی محسوب می شود.
* آن شب که سبیل هایت را حالت دادی، به یاد کانتونا این کار را کردی.
سبیلم را کوتاه نکردم و رشد نکردم. در آن زمان تیم ما در شرایط بدی قرار داشت و شکست خورد و حتی به جام جهانی هم راه پیدا نکردیم. حاشیه های زیادی بود و یکی از آنها سبیل ما بود.
* آیا برای آقای مایلی بزرگ شده اید؟
نه، همش شایعه بود. اینجوری زدیم
*همه ضربه زدید.
هیچ کس نخورد، من فقط جاده را بستم.
از مادرت چه آموختی؟
خدا رحمت کنه مادرم رو یادم هست از بچگی برای ما زحمت کشیدند. همه مادرها اینطوری هستند و برای بچه هایشان زحمت می کشند اما 17-18 ساله ها سبک خودشان را دارند و به مادرشان رسیدگی نمی کنند و دعوا می کنند. زمانی که فوتبال بازی می کردیم امکانات خاصی وجود نداشت و سعی می کردند بیشتر درس بخوانیم و اجازه فوتبال را به ما نمی دادند. پدرم می گفت یا درس می خوان یا کار می کنی و چیز سومی هم نیست. من به فوتبال علاقه داشتم و سعی می کردم در کنار درس، فوتبال بازی کنم که اجازه نداشتم و از پدرم خیلی کتک می خوردم، اما مادرم همیشه مرا دوست داشت و گاهی یواشکی بیرون می رفتیم و فوتبال بازی می کردیم.
*از پدرت چه خاطره ای داری؟ کتکی که خوردی؟
ضرب و شتم نبود.
* عدم نظم و انضباط (می خندد).
در آن زمان این وضعیت بود. گفتند یا باید درست درس بخوانی یا کار کنی. ما هم فوتبال بازی می کردیم و وقتی به خانه برگشتیم کتک خوردیم. اما پدرم همیشه برای من یک ستون بود، تا زمانی که او آنجا بود از او راضی بودم. او ستون خانواده بود.
* اگر یکی در خارج از ایران از شما بپرسد که ایران چگونه است، چه می گویید؟
ایران جای بسیار خوب، تمیز و عالی است. به کسانی که نیامدند تعاریف دیگری داده اند. ما در فوتبال هستیم و خارجی هایی که می آیند ایران را خیلی دوست دارند. در کشور ما جاهای خیلی خوبی وجود دارد اما جاهای زیادی نیست. ما چهار فصل در کشور داریم که هیچ جا پیدا نمی کنیم.
* ما مردها چه مزیتی داریم که هیچکس متوجه آن نمی شود؟
بسیاری از ویژگی ها. به عنوان مثال، ما در مورد بسیاری از مشکلات صحبت نمی کنیم، آنها را در خودمان نگه می داریم و سعی می کنیم خودمان آنها را حل کنیم. شاید زنان اینطور نباشند.
منبع: ورزش 3