نقل‌قول‌هایی از «سِنِکا»؛ فیلسوفی که ظالم‌ترین امپراتور روم را تعلیم داد
۱ دقیقه خوانده شده
نکته طنزآمیز در زندگی سنکا این است که این معلم صلح و خوشبختی در دربار یکی از ظالم ترین امپراتوران روم به نام نرون زندگی می کرد و مسئولیت آموزش او را بر عهده داشت. و البته احتمالا به خاطر همین تناقض عجیب بود که بالاخره سنکا به دستور نرون کشته شد.
به گزارش واراده، سنکا یکی از پسران یک خانواده مشهور بود. در پنج سالگی برای تحصیل به روم فرستاده شد و در ادبیات، دستور زبان و بلاغت غرق شد. دانشی که بخشی از آموزش استاندارد در امپراتوری روم در آن زمان بود.
با بزرگتر شدن سنکا، علاقه خاصی به فلسفه رواقی پیدا کرد. مکتبی که بر عقلانیت و خودکنترلی تاکید دارد. این علاقه او را به مطالعه و تأمل بیشتر در این مکتب فلسفی واداشت. سرانجام با نامه هایی که در چارچوب همین تفکر نوشت، به یکی از مشهورترین فیلسوفان رواقی تاریخ تبدیل شد.
سنکا اصول فلسفه رواقی را در قالب آموزه هایی برای زندگی ارائه کرد. مثلاً می نویسد:
«اگر واقعاً می‌خواهید از چیزهایی که شما را آزار می‌دهند فرار کنید، مهم این نیست که به جای دیگری بروید، بلکه تبدیل شدن به یک فرد متفاوت است.»
سنکا در سال 41 پس از میلاد در زمان امپراتور کلودیوس به جزیره کورس تبعید شد. او متهم به داشتن روابط پنهانی با زنی در خانواده امپراتوری بود.
او در دوران تبعید به نویسندگی و مطالعات فلسفی ادامه داد و آثاری چون تسلیت نامه خطاب به خانواده و دوستانش را خلق کرد که نشان از مقاومت و قدرت فکری او حتی در شرایط سخت داشت.
سنکا حدود هشت سال را در تبعید گذراند و بازگشت او به رم در سال 49 پس از میلاد توسط آگریپینا کوچکتر که همسر امپراتور کلودیوس شد ترتیب داده شد. آگریپینا به استعداد و نفوذ بالقوه سنکا پی برد و بازگشت او به رم را به عنوان معلم و مشاور پسر جوانش نرون (که بعداً امپراتور شد) ترتیب داد.
نقاشی “مرگ سنکا” اثر مانوئل دومینگز سانچز
این آغاز مرحله ای جدید اما پرتلاطم در زندگی سیاسی سنکا بود. دوره ای که در نهایت به قتل او انجامید. همانطور که گفتند، سنکا قصد داشت در مقابل خوی ظالمانه شاگردش و جنون او در قدرت جویی بایستد و همین رویکرد بود که نرون را مجبور به مرگ او کرد.
دیدگاه سنکا از فلسفه
سنکا معتقد بود که فلسفه باید به یک عادت ریشه‌دار در زندگی روزمره تبدیل شود و نه صرفاً موضوع مطالعه. به گفته او، با تمرین روزانه اصول فلسفه رواقی می‌توان به زندگی سعادتمندانه و سعادتمندی دست یافت که رواقی‌ها آن را «ادایمونیا» می‌نامند.
سنکا بر اهمیت «فضیلت» به عنوان تنها راه رسیدن به زندگی خوب تأکید می کند. او همچنین توضیح می دهد که یک فرد عاقل احساسات خود را کنترل می کند، آنچه را که سرنوشت به سوی او می اندازد را می پذیرد و خودآگاهی و خودسازی را بیش از هر چیز در اولویت قرار می دهد.
سهم و بینش فلسفی سنکا او را به یکی از بزرگترین فیلسوفان رومی تبدیل کرد و آثار او را امروز به اندازه دوران امپراتوری روم ارزشمند ساخت. در زیر چند نقل قول عالی از آثار سنکا آورده شده است.
نقل قول های سنکا
“هرجا انسانیت هست، فرصت مهربانی هم هست.”
«بیشتر اوقات، ترس ما بیشتر از آسیبی است که واقعاً به ما وارد شده است تا واقعیت.
“تمام بی عدالتی ها از ضعف ناشی می شود.”
“زندگی مانند یک داستان است، مهم نیست چقدر طولانی است، مهم است که چقدر خوب است.”
«کسی که نداند به کدام بندر می‌رود، باد خوبی برایش نمی‌آید».
«کسی که بیش از نیاز رنج می‌کشد، کسی است که پیش از آن که لازم باشد رنج می‌کشد».
“علت ترس نادانی است.”
“مهم نیست که چه چیزی را تحمل می کنید، مهم این است که چگونه آن را تحمل می کنید.”
اگر در هماهنگی با طبیعت زندگی کنید، هرگز فقیر نخواهید شد، اما اگر بر اساس عقاید دیگران زندگی کنید، هرگز ثروتمند نخواهید شد.
«خوشبختی واقعی، لذت بردن از زمان حال است، بدون دلبستگی اضطرابی به آینده، بزرگترین نعمت‌های انسانی در درون ماست و در دسترس ماست.
“بزرگترین مانع در زندگی انتظار است، زیرا انتظار برای فردا، ما را از پای در می آورد و امروز را از ما می دزدد و به آنچه در دست است، رها می کنی تمام آینده در عدم قطعیت نهفته است: اکنون زندگی کنید.
شما طوری زندگی می کنید که انگار قرار است برای همیشه زندگی کنید، هیچ تصوری از شکنندگی خود ندارید و متوجه نمی شوید که چقدر زمان را تلف کرده اید، گویی از یک منبع غنی استفاده می کنید روزی که به کسی یا چیزی اختصاص می دهید، ممکن است آخرین روز شما باشد.
بسیاری از چیزها غیرضروری هستند و تا زمانی که بدون آنها شروع به زندگی نکنیم، متوجه این موضوع نمی شویم، نه به این دلیل که به آنها نیاز داریم، بلکه صرفاً به این دلیل که آنها را داریم.
fararu به نقل از همه در یک
