هگسیاس کورنایی؛ فیلسوفی که «غمانگیزترین کتاب تاریخ» را نوشت
۱ دقیقه خوانده شدهبسیاری از مردم ممکن است با شنیدن عبارت “غم انگیزترین کتاب تاریخ” به رمان های فئودور داستایوفسکی، امیل زولا یا دیگر داستان نویسان فکر کنند. البته درست است که آثار این نویسندگان تا حد زیادی به عنوان نوشته های مالیخولیایی شناخته می شوند، اما اگر برخی گزارش های تاریخی درست باشد، باید اذعان کنیم که غم انگیزترین کتاب تاریخ توسط فیلسوف یونانی قرن سوم قبل از میلاد به نام هگزیاس کورنائه نوشته شده است. . ; این کتاب، متأسفانه یا خوشبختانه، دیگر وجود ندارد.
به گزارش فرادید، امروز اثری از کتاب هگزیاس باقی نمانده است و به همین دلیل بعید است که کسی بتواند دوباره آن را بخواند. هر آنچه در مورد این کتاب می دانیم به دلیل روایتی است که سیسرو نویسنده و خطیب رومی (106-43 قبل از میلاد) در رساله خود در مورد تحقیر مرگ درباره آن نوشته است. همچنین ممکن است در نوشته های دیوژن لائرتیوس، نویسنده یونانی قرن سوم میلادی، اشاره ای غیرمستقیم به این کتاب وجود داشته باشد. او در کتاب «زندگی نامه فیلسوفان بزرگ» می گوید که هگزیاس تعلیم داد که مرگ مردم بهتر از ادامه زندگی آنهاست. با این حال، دیوژن هیچ اثر خاصی را ذکر نمی کند که در آن هگزیاس در مورد این موضوع صحبت کرده باشد.
سیسرو می گوید که عنوان کتاب هگزیاس «گرسنگی تا مرگ» بود و همه اینها استدلالی بود برای اثبات اینکه چرا همه باید دست از زندگی بردارند و خودکشی کنند.
به گفته سیسرو، کتاب با داستان مردی شروع می شود که تصمیم گرفت تا زمانی که از گرسنگی بمیرد غذا نخورد. همه دوستانش می آیند و التماس می کنند که این کار را نکند و هر چه می توانند برای منصرف کردنش می گویند. اما مرد پاسخ می دهد که خوشبختی غیرممکن است و مردن خیلی بهتر از زندگی کردن است. او سپس به ایراد سخنرانی طولانی درباره مصائب و مصائب زندگی می پردازد. او تمام دلایل مختلفی را که هر فرد را به سمت خودکشی سوق می دهد، فهرست می کند و به همه اعتراضات دوستانش به این ایده پاسخ می دهد.
سیسرو همچنین ادعا می کند که بطلمیوس دوم فیلادلفوس (حاکم مصر بطلمیوسی از 285 تا 246 قبل از میلاد) به دلیل نوشتن “گرسنگی تا مرگ” هگزیاس در حالی که هگزیاس زنده بود، از تدریس در اسکندریه منع کرد. سیسرو می گوید که دلیل این ممنوعیت دولتی این بود که بسیاری از کسانی که کتاب او را خوانده بودند در واقع خودکشی کردند زیرا استدلال های ارائه شده در آن بسیار قانع کننده به نظر می رسید.
تمرین بلاغی؟
در حالی که سیسرو به وضوح نوشتههای هگزیاس را اثری جدی میدید، برخی از محققان استدلال کردهاند که این کتاب ممکن است واقعاً هدفش اثبات لزوم خودکشی آنطور که سیسرو تصور میکرده نبوده باشد. این محققان اشاره می کنند که کل کتاب صرفاً یک “تمرین بلاغی” بود. یعنی کاری که قرار بود فقط قدرت «گفتار» را به نمایش بگذارد. این موضوع در فلسفه یونان بی سابقه نیست، جایی که برخی از سوفسطائیان عمداً در دفاع از اعمال غیراخلاقی آثاری نوشتند تا نشان دهند که قدرت بلاغت می تواند هر چیزی را خوب یا بد جلوه دهد.
به عنوان مثال، حدود یک قرن قبل از زمان هگزیاس، گورگیس سوفسطایی معروف یونانی کتاب هایی مانند ستایش هلن (در دفاع از زنی که جنگ تروا را آغاز کرد) و دفاع از پالامدس (در دفاع از زنی که تروا را آغاز کرد) نوشت. جنگ). یک سرباز افسانه ای یونانی که توسط اودیسه به اتهام خیانت کشته شد). جرگیس همچنین رساله ای با عنوان «در باب عدم» نوشت که در آن مدعی شد «هیچ چیز وجود ندارد» و وجود نیستی را نمی توان اثبات کرد.
شاهد دیگری وجود دارد که شاید بتواند ثابت کند که هگزیاس واقعاً به آنچه گفته بود اعتقاد نداشت. این شواهد با این واقعیت نشان داده می شود که به نظر نمی رسد خود هگزیاس خودکشی کرده باشد. سیسرو هرگز اشاره نمیکند که او واقعاً خودکشی کرده است، و از آنجایی که سیسرون از هگزیاس در زمینه بحث خودکشی یاد میکند، میتوانیم مطمئن باشیم که اگر واقعاً اتفاق میافتاده بود، به آن اشاره میکرد.
پایان نامه لذت جدی؟
اما از سوی دیگر محققان دیگری مانند والاس اول. همچنین متسونی وجود دارد که فکر می کند «گرسنگی تا مرگ» کتابی بود که به طور جدی نوشته شده بود. ماتسون استدلال می کند که هگزیاس، به عنوان فیلسوف مکتب کورنت، یک سوفسطایی نبود، بلکه یک «لذت طلب» بود، به این معنی که او معتقد بود که تنها هدف زندگی، لذت جویی و دوری از درد است.
در حالی که «لذتپرستی» یا «لذتپرستی» معمولاً بهعنوان فلسفه «شادی» در نظر گرفته میشود، ماتسون خاطرنشان میکند که وقتی «تاکید بر اجتناب از درد» به حد افراط میرسد، موضوعی مانند «خودکشی» نه تنها موجه است، بلکه ضروری است. زیرا مرگ را می توان پایان کامل رنج دانست.
ماتسون همچنین خاطرنشان می کند که هگزیاس تنها فیلسوف باستانی نبود که خودکشی را در مواردی از نظر اخلاقی قابل قبول می دانست. به گفته او، برخی از فیلسوفان رواقی رومی نیز معتقد بودند که خودکشی در شرایط ناامیدانه از نظر اخلاقی قابل توجیه است.
با این حال، اکنون که کتاب هگزیاس دیگر وجود نداشت، دیگر برای کسی ممکن نبود که هدف واقعی آن را تعیین کند. اما اگر آنچه سیسرو می گوید درست باشد و کتاب او باعث خودکشی مردم شد، شاید باید شکرگزار باشیم که کتاب او هرگز به دست ما نرسید.