چرا برخی استانهای ایران از ناامنی غذایی رنج میبرند؟
۱ دقیقه خوانده شدهبعدی- در بر اساس آخرین گزارش فائو، استان های کرمان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خوزستان، بوشهر و ایلام استان هایی هستند که نسبت به امنیت غذایی خود هشدار داده شده است.
به گزارش فردا موضوع امنیت غذایی همواره یکی از مهمترین موضوعات و شاخص های کشورهایی است که شرایط سخت اقتصادی را پشت سر می گذارند. فائو در گزارش خود 167 کشور جهان را از نظر سوءتغذیه مقایسه کرده و ایران در این جدول رتبه 90 را دارد.
بر اساس این آمار سوالاتی در مورد وضعیت فقر غذایی، علل آن و نحوه درمان این بیماری وجود دارد. مرتضی عزتی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با همه در یک او به این سوالات پاسخ داد:
ناامنی غذایی یکی از شاخص های فقر رو به رشد است
مرتضی عزتی به همه در یک گفتاین واقعیت که برخی استانها از ناامنی غذایی یا سوء تغذیه رنج میبرند، به وضوح با توزیع فقر مرتبط است. واقعیت این است که این مشکل در سراسر کشور وجود دارد موضوع امنیت غذایی یکی از شاخص های مورد استفاده برای سنجش فقر است که در چنین شرایطی در مرحله اول، فقر به وجود می آید. از نیازهای تجملی خود صرف نظر کنند و وقتی فقر تشدید شود، به تدریج به سمت نیازهای اولیه مانند غذا، پوشاک و البته مسکن می روند، بنابراین وقتی در کشوری فقر غذایی وجود دارد، به این معناست که درجه فقر در کشور افزایش چشمگیری داشته است در مورد فقر یا ریشه کنی آن چند دیدگاه اصلی وجود دارد متأثر از دیدگاه ها و سیاست های دولت آن کشور معمولاً در کل جهان یک اولویت وجود دارد که آن هم اقتصاد است. اولویت هایی که می تواند مسیر اقتصاد را به طور اساسی تغییر دهد. اما اولویت اول اکثر کشورها اقتصاد است، البته در کشور ما اینطور نیست.
وی افزود: به طور کلی، چهار دیدگاه غالب در مورد حل مشکل فقر، به ویژه فقر غذایی و فقر نیازهای اساسی وجود دارد. آنها این ایده را مطرح کردند که همه چیز از تولید تا توزیع باید مشترک باشد به عنوان نماینده مردم محصولات را می گیرد و بین مردم توزیع می کند در شوروی این راه حل با وجود منابع زیاد به رانت خواری و فساد دولتی منجر شد و در چین اگرچه فساد چندانی ایجاد نکرد. به دلیل کمبود منابع نتوانست ایده های خود را اجرا کند و این مشکل باعث کاهش تولید شد و دولت کاهش تولید را بین مردم تقسیم کرد و در نهایت فقر به حدی افزایش یافت که منجر به مرگ 100 میلیون نفر بر اثر گرسنگی شد. در سال آخر حکومت مائوئیست ها و در این شرایط، نظام کمونیستی نیز فروپاشید.»
بخشی از فقر مردم کشورمان متاثر از وجود یارانه است
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: رویکرد دیگری به نام رویکرد شبه کمونیستی داریم که می گوید دولت باید وارد عمل شود و با تامین نیازهای اولیه وضعیت تغذیه مردم را بهبود بخشد. در واقع از کوپن و امثال آن در این راه استفاده می شود. این رویکرد معتقد است که اشتباه نظام کمونیستی مدیریت جمعی امور اقتصادی است. بنابراین می گوید اقتصاد باید نیمه آزاد و نیمه دولتی مدیریت شود اما دولت باید مایحتاج غذایی مردم را تامین کند. اما از این منظر به نیازهای منابع مالی توجه کافی نمی شود. با شروع به کار این سامانه کوپن، دولت پس از مدت کوتاهی با کمبود منابع مالی مواجه می شود و در چنین شرایطی دولت سعی در صرفه جویی در منابع به روشی نادرست دارد. به عنوان مثال، او باید پول چاپ کند، وام بگیرد یا مالیات را افزایش دهد که منجر به افزایش تورم می شود. در نتیجه تولید کاهش می یابد و در نتیجه فقر افزایش می یابد. لازم به ذکر است که توزیع کوپن به خودی خود موجب تخلف از جمله اختلاس می شود. همه این موارد در نهایت وضعیت اقتصادی را بدتر می کند. بنابراین حمایت از این طریق می تواند عواقب بسیار منفی داشته باشد. البته ارائه یارانه، کوپن و سهمیه در شرایط خاصی مانند جنگ موجه است، اما در درازمدت منجر به نابودی اقتصاد می شود. وی افزود: متاسفانه بخشی از فقر مردم در کشور ما متاثر از حضور حمایت هاست.
وی افزود: برخی کشورها می گویند که می توان از کشورهای خارجی حمایت مالی کرد، اما متاسفانه همین کمک های خارجی منجر به بروز رانت گرایی، فساد و ناکارآمدی در بخش دولتی شده است به بخش خصوصی تسری یافته و نتوانسته است از بهبود شرایط مردم، بلکه با بدتر شدن وضعیت، این روش سوم نیز در مورد رویکرد چهارم، تمرکز بر رشد و توسعه اقتصادی و افزایش تولید است اگر رشد و توسعه اقتصادی وجود داشته باشد، درآمد همه مردم افزایش می یابد و از بین می رود. در میان مدت و بلندمدت، فقر را از بین می برد، بنابراین، تفاوت بین دو دیدگاه آخر و سه دیدگاه اول این است که تأثیر آن بر فقر در کوتاه مدت خوب و در کوتاه مدت بد است. در دراز مدت اما در روش آخر برعکس است و البته روش سوم بهتر از روش اول و دوم است اما در دراز مدت فرهنگ کار را از بین می برد. روش چهارم معمولاً توسط کشورهایی اجرا می شود که اولویت آنها اقتصاد است و سیاست های مبتنی بر اقتصاد را تدوین می کند. متاسفانه در کشور ما از روش چهارم استفاده نمی شود و عمدتا از روش کوپنی استفاده می شود. این امر کشور ما را به یکی از پایین ترین کشورهای خاورمیانه از نظر درآمد سرانه تبدیل کرده است. ما نه تنها اقتصاد را سرلوحه کشور قرار ندادیم، بلکه آن را توسعه ندادیم و به جای ابزار اقتصادی علمی از ابزار ایدئولوژیک استفاده کردیم. نتیجه همه اینها افزایش فقر فقرا است.»
fararu به نقل از همه در یک