سقوط حلب چه معنایی برای روسیه دارد؟
۱ دقیقه خوانده شدهبعدی- حمید رضا عزیزممحقق مؤسسه امور بین الملل و امنیت آلمان
طبق آنچه مجله فارین پالیسی به نقل از همه در یک گفته است. هفته گذشته، گروههای مخالف سوری به رهبری «حیات تحریر الشام» عملیات غافلگیرانهای را آغاز کردند و طی آن، بخشهای مهمی از شهر حلب، یکی از بزرگترین شهرهای سوریه را تحت کنترل گرفتند و تا جنوب استان حماه پیشروی کردند. این عملیات که به عنوان بزرگترین موفقیت مخالفان در نزدیک به یک دهه گذشته شناخته می شود، ضربه ای به دستاوردی وارد کرد که روسیه آن را نقطه عطفی در مداخله خود در سوریه می دانست. یعنی «بازپس گیری شهر حلب در سال 2016».
پایگاه های طرطوس و حمیمیم: ستون های ژئواستراتژیک روسیه در مدیترانه
نیروی هوایی روسیه در دسامبر 2016 با همکاری ارتش و نیروهای مقاومت سوریه موفق به بازپس گیری شهر حلب شد. این عملیات نمایشی از قدرت نظامی مسکو بود و موقعیت آن را به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار در تحولات سوریه تثبیت کرد. این موفقیت دیگر بازیگران از جمله ایالات متحده را که بر مبارزه با داعش متمرکز شده و ترکیه که در رویارویی با نیروهای کرد در مرز خود با سوریه نقش داشته است، به حاشیه رانده است. از دست دادن حلب نه تنها یک شکست نظامی است، بلکه چالشی نمادین برای ادعای روسیه برای تعیین سرنوشت سوریه است.
در حالی که نیروی هوایی روسیه در سوریه نسبتاً ثابت مانده است، استقرار مجدد برخی از نیروهای زمینی در دو سال گذشته برای ایمن سازی مکان های استراتژیک مانند طرطوس و لاذقیه، انعطاف مسکو را در برابر تهدیدات جدید کاهش داده است. با این حال، با توجه به نفوذ منطقه ای و سرمایه گذاری های نظامی قابل توجهی که دارد، روسیه نمی تواند از سوریه خارج شود.
پایگاه دریایی طرطوس دسترسی روسیه به دریای مدیترانه را تضمین می کند. یک دارایی حیاتی ژئواستراتژیک که نقش عمده ای در نفوذ مسکو در منطقه دارد. پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیکی لاذقیه همچنین به روسیه اجازه می دهد تا قدرت خود را در سراسر منطقه نشان دهد و موقعیت خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در سوریه و فراتر از آن حفظ کند.
پاسخ روسیه به حمله غافلگیرکننده مخالفان، محدودیت های عملیاتی قابل توجهی را آشکار کرد. با شروع حمله تحریرالشام به حلب، سرعت و غافلگیری این پیشروی فرصت کافی برای سازماندهی پشتیبانی هوایی موثر برای مسکو باقی نگذاشت. اگرچه روسیه ظرفیت هوایی لازم را داشت، اما با چالش ایجاد سریع تعداد کافی عملیات هوایی برای مقابله با چنین تهاجم عظیمی مواجه شد. زمانی که مخالفان به حماه نزدیک شدند، نیروهای روسی توانستند با همکاری جنگنده های روسی و سوری، عملیات هوایی هماهنگ تری را سازماندهی کنند و مواضع مخالفان در حماه، حلب و ادلب را هدف قرار دهند. منابع روسی مدعی شدند که ابومحمد الجولانی، رهبر هیئت تحریر الشام در این حملات کشته شده است. اما این ادعا هنوز تایید نشده است.
پیشروی به سمت حماه و حمص: تهدیدی برای خطوط ارتباطی روسیه در سوریه
این حمله ضعف های جدی و نگران کننده ای را در ساختار دفاعی ارتش سوریه آشکار کرد. گزارش شده است که نیروهای سوری بدون هیچ مقاومتی در پایگاه هوایی کویرس واقع در نزدیکی شهر حلب تسلیم شدند و هیئت تحریر الشام توانست مقادیر زیادی تجهیزات نظامی را به دست آورد. این تجهیزات شامل یک فروند بالگرد Mi-8، یک هواپیمای نظامی L-39، سیستم موشکی ضد هوایی S-200 و همچنین سیستم های پدافند هوایی Estrella-10 و Pantsir-S1 بود. از سوی دیگر، سقوط منطقه السفیره، یکی از مهم ترین مجتمع های صنعتی نظامی در سوریه و مرکز اصلی تولید تسلیحات، نگرانی ها را افزایش داد.
پیشروی نیروهای مخالف به سمت حماه موقعیت استراتژیک روسیه در سوریه را به شدت تهدید می کند. اگر هیئت تحریر الشام کنترل حماه را به دست گیرد، احتمال انزوای استان های ساحلی افزایش می یابد. زیرا شهر حماه که حدود 80 کیلومتر با طرطوس فاصله دارد، نقطه ارتباطی اصلی محسوب می شود که مناطق داخلی را به سواحل مدیترانه متصل می کند. در عین حال، پیشروی به سمت شهر حمص که در حدود 120 کیلومتری لاذقیه و 80 کیلومتری طرطوس قرار دارد، ممکن است ارتباط زمینی پایگاه های روسیه در لاذقیه و طرطوس را با نیروهای محدود آن در مرکز و شرق سوریه قطع کند.
این انزوای جغرافیایی توانایی روسیه برای هماهنگی عملیات در سراسر سوریه را به شدت تضعیف خواهد کرد. در صورت فعال شدن مجدد هسته های خفته مخالفان در جنوب که می تواند منجر به تکه تکه شدن قلمرو تحت کنترل دولت سوریه و افزایش فشار بر حضور محدود نظامی روسیه شود، وضعیت ممکن است بدتر شود. روسیه در جنوب سوریه به ویژه در استان های قنیطره و درعا در نزدیکی بلندی های جولان اشغالی حضور دارد و مراکز نظارت پلیس نظامی را برای نظارت بر آتش بس و تنش های منطقه ای ایجاد کرده است.
چرخش ژئوپلیتیک روسیه: از ایجاد توازن بین ایران و اسرائیل تا همسویی با محور مقاومت
فراتر از نگرانیهای مستقیم نظامی، این تحولات چالشهای فزایندهای را که مسکو برای حفظ نفوذ خود در سوریه با آن مواجه است، نشان میدهد. از آغاز مداخله نظامی روسیه در سال 2015، پایه های نفوذ این کشور بر چند محور اساسی استوار شده است. از جمله مشارکت با ایران و گروه های مقاومت، هماهنگی با ترکیه برای مدیریت تضاد منافع، به ویژه در مورد موضوعاتی مانند نگرانی ترکیه از حضور نیروهای کرد و حمایت روسیه از رژیم اسد، و حفظ تعادل شکننده با اسرائیل برای جلوگیری از رویارویی های ناخواسته. اجرای قراردادهای بدون منازعه تلاش های دیپلماتیک روسیه برای نزدیک شدن به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و حفظ مکانیسم هماهنگی با ایالات متحده از دیگر ارکان این نفوذ است.
اما همه ارکان نفوذ روسیه در سوریه به دلیل تغییرات میدانی در این کشور و پیامدهای بحران های بین المللی مانند جنگ اوکراین و وضعیت ناپایدار لبنان تحت فشار بوده است. مشارکت روسیه با ایران به ویژه در دستیابی به اهداف مسکو در سوریه نقش بسیار مهمی داشت. این همکاری که بر اساس نگرانی های مشترک در مورد خطر فروپاشی رژیم اسد و مقابله با تهدید افراط گرایی سنی شکل گرفته است، ترکیبی از نیروی هوایی روسیه با نیروی زمینی و شبه نظامیان ایرانی را ایجاد کرده است.
گروه های مورد حمایت ایران، از جمله حزب الله لبنان، شبه نظامیان شیعه عراق، ارتش فاطمیون افغانستان و ارتش زینبیون پاکستان، نقش کلیدی در بازپس گیری مناطق استراتژیک در سوریه داشتند. این همکاری در بازیابی شهر حلب در سال 2016 که یکی از نقاط عطف مهم جنگ داخلی سوریه محسوب می شود به بالاترین حد خود رسید و پیروزی های مهمی را برای محور مشترک تهران- مسکو به دست آورد.
رویکرد روسیه در قبال ایران در سوریه پس از حمله این کشور به اوکراین در سال 2022 دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. از نمونه های این رویکرد متعادل می توان به توافق روسیه در سال 2018 برای خروج نیروهای مقاومت از مرزهای اسرائیل و همچنین سکوت روسیه در مقابل حملات مکرر هوایی اسرائیل به مواضع نیروهای مقاومت در سوریه اشاره کرد. اما با شروع جنگ در اوکراین و پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023، رویکرد مسکو به شدت تغییر کرد و این کشور به محور مقاومت به رهبری ایران نزدیک شد.
روسیه با انتقاد علنی خود از حملات اسرائیل، سایت هایی را در مناطق مرکزی و شرقی سوریه به نیروهای مقاومت تحویل داد. به نظر می رسد این اقدام با هدف جلوگیری از سوء استفاده مخالفان از کاهش نیروهای زمینی روسیه و حضور پیمانکاران نظامی خصوصی در شرق سوریه صورت می گیرد. اسرائیل همزمان حملات خود را علیه منافع نیروهای مقاومت در سوریه تشدید کرد و علاوه بر انبارهای تسلیحاتی، به طور سیستماتیک نیروهای مقاومت را از بین برد.
حیات تحریر الشام و معادلات جدید در سوریه: نزدیکی تاکتیکی روسیه و ترکیه؟
روسیه و ترکیه بارها بر سر دیدگاه های متضاد خود در مورد آینده سوریه با هم درگیر شده اند. روابط دو کشور در سال 2015 زمانی که جنگنده اف 16 ترکیه یک بمب افکن سوخو 24 روسیه را در نزدیکی مرز سوریه سرنگون کرد، به نقطه بحرانی رسید. با وجود آشتی بین دو طرف پس از این حادثه، حتی در چارچوب روند آستانه که در سال 2017 به ابتکار ایران، روسیه و ترکیه برای تسهیل مذاکرات بر سر بحران سوریه و ایجاد مناطق کاهش تنش شکل گرفت، اختلافات همچنان پابرجا بود. . باقی می ماند. روسیه می خواهد کنترل کامل مناطق سوریه به رژیم اسد بازگردد، در حالی که ترکیه از نیروهای مخالف حمایت کرده و حضور نظامی خود را در شمال سوریه برای جلوگیری از خودمختاری کردها حفظ کرده است.
از زمان آغاز جنگ روسیه در اوکراین، مسکو در تلاش است تا روابط خود را با ترکیه تقویت کند. ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو و یکی از شرکای مهم تجاری روسیه، جایگاه ویژه ای در این معادلات دارد. این تلاش روسیه به همراه کاهش منابع آن در زمینه های مختلف، ترکیه را در موقعیت نسبتاً برتری قرار داده است. این وضعیت به ویژه در قفقاز جنوبی مشهود است. ترکیه با حمایت از آذربایجان در برابر ارمنستان نقش فعال تری در شکل دادن به تحولات منطقه ای ایفا کرد.
ظهور مجدد هیئت تحریر الشام و شورشیان مورد حمایت ترکیه احتمالا روسیه را برای دستیابی به تفاهمات جدیدی با آنکارا در سوریه سوق خواهد داد. اگرچه مسکو قبلاً به شدت از ترکیه به دلیل فعالیت شورشیان در ادلب انتقاد کرده بود، اما محدودیتهای نظامی فعلی روسیه و نیاز به همکاری با ترکیه در بحبوحه درگیری اوکراین – به ویژه در مسیرهای تجاری حیاتی، دسترسی به تنگه بسفر برای عملیات دریایی و مسدود کردن آن. محموله های تسلیحاتی پیشروی ترکیه به اوکراین – واکنش روسیه را محتاطانه تر کرد. مقامات روسی به جای محکوم کردن ترکیه به دلیل ناتوانی در کنترل HTS، بر اهمیت روند آستانه به عنوان یک ابزار ثبات تاکید کردند و نشان دادند که مسکو به دنبال نزدیکی و تعامل با آنکارا است نه تقابل.
تلاش روسیه برای جذب سرمایه گذاری های عربی در بازسازی اقتصادی سوریه
روسیه تلاش کرده است تا عادی سازی رژیم اسد و ادغام مجدد آن در جهان عرب را ترویج دهد. این تلاش ها با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب در ماه می 2023 به اوج خود رسید، زمانی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس پس از پذیرفتن این واقعیت که رژیم اسد بخش بزرگی از سوریه را تحت کنترل خود داشت، تصمیم گرفتند برای متعادل کردن نفوذ ایران با دمشق معامله کنند. هدف روسیه از این عملیات جذب منابع مالی کشورهای عربی خلیج فارس برای بازسازی و بهبود اقتصادی سوریه و ارتقای مشروعیت بین المللی رژیم اسد بود.
نشانههایی از روند عادیسازی پس از حمله تحریرالشام زمانی نمایان شد که بشار اسد با محمد بن زاید، رئیسجمهور امارات متحده عربی تماس تلفنی برقرار کرد و در آن وی حمایت امارات از «حاکمیت» سوریه را اعلام کرد. با این حال، ادامه تهدیدات گروههای مخالف مسلح نشان میدهد که عادیسازی روابط با کشورهای عربی، اگرچه از منظر دیپلماتیک حائز اهمیت است، اما تأثیر ملموس چندانی بر ثبات اوضاع در میدان ندارد. به نظر می رسد استراتژی آینده روسیه در سوریه به جای عقب نشینی یا بازنگری کلی، مبتنی بر عمل گرایی و سازگاری با شرایط باشد. این رویکرد ممکن است روسیه را مجبور کند که کاهش نفوذ نظامی خود را بپذیرد و در تعامل با قدرت های منطقه ای انعطاف بیشتری از خود نشان دهد.
این تحولات نشان می دهد که سوریه به طور فزاینده ای به حوزه های نفوذ تقسیم می شود، در حالی که روسیه بر حفظ منافع اصلی خود در امتداد سواحل مدیترانه متمرکز شده است. اگرچه بعید به نظر می رسد که روسیه نیروهای زمینی خود را از اوکراین به سوریه منتقل کند، اما هرگونه تهدیدی برای دارایی های این کشور در طرطوس و لاذقیه احتمالاً با استقرار پیمانکاران نظامی خصوصی یا تلاش برای جلب حمایت ایران از نیروهای زمینی مواجه خواهد شد. به نظر می رسد مسکو به جای تجدید نظر در تعهد خود به رژیم اسد، مصمم به حفظ حضور خود در سوریه با اصلاح روش های خود است.