بالاخره، سرنوشت عشقی «مالک» زخم کاری چه میشود؟
محمد تقی زاده در همشهری آنلاین نوشت: اگر در فصل اول و دوم مالکی مالکی با بازی جواد عزتی در مرکز مثلث عشق قرار داشت، همسرش سمیرا با بازی رعنا آزادی فر و منشی او کیمیا با بازی الها. حصاری دختر حاج. عمو منصور با بازی هانی توسلی رئوس این مثلث عاشقانه بود در فصل سوم بازی پیچیده تر شد و هیجان سریال به حدی رسید که ملک در مرکز ثقل این مربع عاشقانه قرار گرفت. زمان
از طرفی سمیرا همسر سابقش قصد دارد رابطه را با او ترمیم کند و از طرف دیگر سیما با بازی الناز مالک روابط صمیمی با او برقرار می کند. و به این دو می توان کیمیا و بانی را نیز اضافه کرد که همچنان شور و عشق کیمیا به مالک را در حرکات و تعقیب الهه حصاری با نقش های اسرارآمیز خود حمل می کنند و از سوی دیگر بانی با بازی مراوه شریفی نیا بوده است. مثل منصور از همان جوانی عاشق مالک بوده است اما مالک هرگز تمایلی به آن ندارد.
چنین روابط عاشقانه ای بین شخصیت اصلی و قهرمان داستان، مالک و سایر زنان داستان، اگرچه در فصل های اول سریال طراحی و ادغام شده بود، اما خط و پیوند آنها در فصل سوم ادامه یافت و قوی تر شد. و گسترده تر. کارکرد دراماتیک این روابط را میتوان به دو صورت تحلیل و ارزیابی کرد: اول اینکه به گرمتر و جذابتر شدن رابطه بین شخصیتها کمک میکنند و مخاطب به دنبال یافتن ایدهای از روابط عاطفی قبلی از هر صحنه از این روابط است. مردم ، تقریباً هیچ سکانسی وجود ندارد که آنقدر روانگردان باشد که در مجموعه دیده نشود و ثانیاً به قوی و جذاب شدن قهرمان داستان کمک کند. حقیقت این است که ملک المالکی علیرغم اینکه راننده تاکسی است، همچنان آنقدر جذاب و جذاب است که زنان زیبا و قدرتمند به دنبال ارتباط با او هستند، البته علاوه بر این که ویژگی های مهم ظاهر، هوش و ثروت نیز وجود دارد. در او به طور ناخودآگاه شخصیتی کاریزماتیک متبلور شود. تصویری قدرتمند از قهرمان اصلی و مجروح که به مخاطب ارائه می کند.
صاحب خوش تیپ
قوی ترین و صمیمی ترین رابطه بین مالک و سیما در فصل سوم ژوکاری شکل می گیرد، جایی که مالک سیما را دوست صمیمی خود می داند و سیما همه چیز را حتی خرابکاری هایش را برای مالک توضیح می دهد تا مخاطب از صداقت و صداقتش مطمئن شود. وفاداری بین آنها هر دو این در حالی است که سیما به دلیل انتقام گیری همسرش رضا شعفت با مسعود طلوعی مشکل دارد و ملک به دلیل مسائل مختلف از جمله مسائل مالی با مسعود طلوعی مشکل دارد و همین زخم مشترک دلیل اصلی پیوند مرموز این دو بود و شخصیت پیچیده ای که باعث شد نتوانید مطمئن باشید او 100% اعتماد به نفس دارد و این چیزی است که تماشای سریال را جذاب تر کرده است.
مالک و سمیرا
پس از مرگ میثم، زندگی ملک و سمیرا به هم خورد و بر اساس آنچه در فصل سوم سریال دیدیم، دیگر تمایلی برای بازگشت به این رابطه از سوی ملک وجود نداشت تا اینکه پس از باز شدن وصیت نامه حاج عمو، این اتفاق افتاد. واضح است که سمیرا وارث اصلی این ارث بوده و به ارث تبدیل شده است و همین دلیلی است که مالک را بر آن داشته تا در آخرین لحظه از کشتن همسر سابق خود خودداری کند و حتی رابطه ساده و عادی با او را از سر بگیرد. تولویی در دو قسمت آخر مثلث ملک، سمیرا و سیما تا حد زیادی موفق شد طلوعی را آزار دهد و طلوعی مجبور به فرار از تهران و حتی ایران شد. اما مسئله و چالش اصلی این است که این اتحاد سه گانه تا کی ادامه خواهد داشت و ملک بین سیما و سمیرا چه کسی را انتخاب خواهد کرد؟ شاید زنان علیه مالک توطئه کنند و در پایان داستان شاهد یک انقلاب مطلق زنان باشیم!
مالک و سازنده
در پایان قسمت 11، ملک بانی را از زندان آزاد می کند و بر اساس توطئه های چیدی، از سیما می خواهد تا رضایت شاکی پرونده خود را جلب کند و قصد دارد این عمل را به نام و برای بشریت توجیه کند. به خاطر فرزند بنی از نقشه های مالک برای بنی آگاه هستند و می دانند که او از جوانی نسبت به اظهار مراقبت بنی واکنش خوبی نشان نداده است و این طرد عشق بنی می تواند آتش عشقی قدیمی را برای رسیدن به مالک شعله ور کند. . به خصوص که بانی بیشتر به دیگران علاقه دارد. زنان سریال از نظر آشنایی با ماشین آلات اداری شرکت و گروه های کوچک جمعیتی قدرت بیشتری دارند و این امتیازات شانس آنها را برای نزدیک شدن به مالک افزایش می دهد.
مالک و کیمیا
ضعیف ترین احتمال در این کوارتت احساسی بین کیمیا و ملک است. کیمیا که یک بار با مالک وصل شده بود و در فصل دوم به سمیرا خیانت کرده بود، به شدت از دست سمیرا عصبانی بود، اما او به طرز عجیبی تمایل داشت گذشته خود را جبران کند و هر کاری برای نزدیکتر کردن رابطه سمیرا و مالک انجام دهد تا بتواند او را به او نزدیک کند. او دفتر خود را به مالک سپرد و از هیچ تلاش صادقانه ای برای بازگرداندن رابطه بین آن دو فروگذار نکرد، اما رفتار خصمانه و توهین آمیز سمیرا با کیمیا و از سوی دیگر عشق کیمیا به مالک نیز به چشم می خورد. به حسادت زن او منشی جوانی را به یک زن ثروتمند سپرده است تا انگیزه های ارتباط بین کیمیا و مالک به همان اندازه قوی شود و بعید ترین گزینه برای ارتباط با مالک بدون فرصت ادامه رابطه عاطفی با قهرمان داستان باقی بماند.