مجله اینترنتی همه در یک

رسانه تخصصی اینترنتی همه در یک

چه زمانی جنگ در اوکراین پایان می‌یابد؟

۱ دقیقه خوانده شده

تبلیغات بنری


چه زمانی جنگ در اوکراین پایان می یابد؟ / چرا زنان طرفدار اوکراین نیستند؟ / یک ماه پس از حمله اوکراین به روسیه، شاخص تغییری نکرده است، در حالی که مسکو در جبهه های دیگر به دستاوردهایی دست یافته است / غربی ها با آخرین تحولات اوکراین خود را فریب می دهند (قبلاً از این تحلیلگر استفاده کرده ایم و آن را هم تحلیل کرده ایم. زود سوختن)بعدی- آناتولی لئون؛ او مدیر برنامه اوراسیا در موسسه کوئینسی است. او کتاب‌های بسیاری از جمله «اوکراین و روسیه: رقابت برادرانه» منتشر کرده است. او به دلیل تخصصش در امور طالبان در افغانستان شناخته شده است. او استاد مدعو و رئیس دپارتمان روابط بین الملل و مطالعات تروریسم در کینگز کالج لندن بود. در اواسط دهه هشتاد، لئون به عنوان خبرنگار برای فایننشال تایمز کار می کرد و پاکستان و افغانستان را پوشش می داد. در نیمه دوم سال 1989، او انقلاب چکسلواکی و رومانی را برای روزنامه تایمز پوشش داد. زمینه های تخصص و علایق او شامل شورش و ضد شورش، تروریسم، جنبش های اسلام گرا، پاکستان، افغانستان، روسیه، اتحاد جماهیر شوروی سابق و فرهنگ سیاسی و استراتژیک آمریکاست. او به عنوان کارشناس در پارلمان بریتانیا، وزارت امور خارجه و مشترک المنافع بریتانیا، کنگره آمریکا، وزارت خارجه آمریکا، وزارت خارجه فرانسه و همچنین در دانشگاه ها و موسسات مختلف سخنرانی کرده است. از سال 2000 تا 2005، لئون یکی از اعضای ارشد سیاست خارجی و امنیتی در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی بود. جوایز لیون شامل جایزه اورول برای کتاب سیاسی برای انقلاب بالتیک (1994)، جایزه کتاب سال نیویورک تایمز (1993) و جایزه روزنامه نگاری دانشگاه ییل (1993) است.

طبق آنچه که مجله Responsible Statecraft به نقل از همه در یک گفته استبرخی از حامیان غربی اوکراین حمله نیروهای آن کشور به منطقه کورسک روسیه را یک پیروزی بزرگ می دانستند، پیروزی که به نظر می رسد مسیر و نتیجه جنگ را به طور چشمگیری تغییر دهد. حقیقت این است که غربی ها خودشان را گول می زنند. اگرچه حمله اخیر از نظر قانونی و اخلاقی موجه بود، اما نتوانست به تمام اهداف اصلی خود دست یابد و ممکن است به موقعیت اوکراین در میدان نبرد آسیب جدی وارد کند.

یکی از تحلیلگران آمریکایی این حمله را با تهاجم کنفدراسیون به شمال که منجر به نبرد گتیسبورگ شد، مقایسه کرده است، که اگرچه یک ضربه تاکتیکی درخشان بود، اما منجر به خساراتی شد که ارتش ویرجینیای شمالی را فلج کرد. تهاجم به اوکراین منجر به تصرف هیچ مرکز جمعیتی یا حمل و نقل روسیه در آن کشور نشد.

این حمله باعث شرمساری پوتین شد، اما هیچ مدرکی مبنی بر اینکه قدرت او را در روسیه به شدت متزلزل کرده باشد، وجود ندارد. این حمله ممکن است به افزایش روحیه مردم اوکراین در کل کمک کرده باشد، اما آنطور که گزارش‌های منابع غربی از شرق اوکراین نشان می‌دهد، هیچ کمکی به افزایش روحیه نیروهای اوکراینی در آنجا نکرد. ژنرال گفت که آنها به طور قابل درک روی وضعیت جبهه خود متمرکز هستند که به سرعت در حال بدتر شدن است. الکساندر سرسکی، فرمانده کل جدید نیروهای مسلح اوکراین: “یکی از اهداف عملیات تهاجمی در جهت کورسک، منحرف کردن نیروهای قابل توجه دشمن از جهات دیگر، در درجه اول از جهت ها بود.” به نظر می رسد پوکروفسک و کوراخوف دقیقاً برعکس این هدف اتفاق افتاده است و این وضعیت به انتقاد شدید سربازان و شهروندان ولدیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین و فرمانده عالی نیروهای آن کشور منجر شده است.

ارتش روسیه به سرعت در حال پیشروی به سمت مرکز اصلی لجستیکی اوکراین در پوکروفسک است. همانطور که یکی از مدافعان اوکراینی می گوید: “برای مدت طولانی، وضعیت دونباس به عنوان یک مشکل، اما یک مشکل کنترل شده توصیف می شد.” با این حال، وضعیت در منطقه اکنون “خارج از کنترل” است. او می افزاید: «در حال حاضر به نظر می رسد که جبهه اوکراین در دونباس فروپاشیده است. اگر پوکروفسک سقوط کند، به این معنی است که روسیه تقریباً کل دونباس جنوبی را کنترل می‌کند و می‌تواند به سمت شمال علیه مواضع باقی‌مانده اوکراین در شمال استان دونتسک یا به سمت شرق با هدف گردآوری کل جبهه جنوبی اوکراین حمله کند.

اکنون امکانی وجود ندارد که حتی با تدارک نظامی غرب، اوکراین بتواند شکستی کوبنده را به روسیه تحمیل کند و سرزمین های از دست رفته خود را با زور بازپس گیرد. خطر فروپاشی نظامی در اوکراین وجود دارد که می تواند به فشار در غرب برای مداخله مستقیم منجر شود. این همان چیزی است که دولت روسیه با تغییر دکترین هسته ای خود قصد دارد از آن جلوگیری کند. به گفته سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، دکترین هسته‌ای کنونی روسیه مبتنی بر ایده استفاده از سلاح‌های هسته‌ای در پاسخ به حمله هسته‌ای به روسیه یا حمله متعارفی است که «موجودیت دولت را تهدید می‌کند». وی در این خصوص افزود: قصد روشنی برای اصلاح دکترین هسته ای وجود دارد که از جمله به بررسی و تحلیل تحولات اخیر و تشدید شده دشمنان غربی در خصوص عملیات ویژه نظامی مربوط می شود.

اگر مداخله مستقیم ناتو در اوکراین منجر به شکست روسیه در آنجا شود، قطعاً بقای دولت فعلی روسیه را تهدید می‌کند و دوره بی‌ثباتی و ضعف عمیق ملی آغاز می‌شود که حتی می‌تواند منجر به تجزیه فدراسیون روسیه شود. دلیل کمی وجود دارد که شک کنیم که روسیه، در مواجهه با این تهدید، واقعاً به استفاده از سلاح های هسته ای گرچه در مقیاس محدود و محلی تمایل دارد.

هدف از اظهارات ریابکوف که قبلاً ذکر شد، جلوگیری از تسلیم شدن ایالات متحده و ناتو در برابر فشارهای کیف و برخی از دولت ها و سیاستمداران ناتو است. تهاجم به اوکراین لزوماً به این معنا نیست که به تلافی اتمی از سوی روسیه منجر خواهد شد، اما در صورت موفقیت، به راحتی می توان انتظار داشت که روسیه با خرابکاری در زیرساخت های اروپایی علیه غرب تلافی کند. روس ها بر این باورند که تخریب خط لوله نورد استریم 2 حق اخلاقی و قانونی آنها خواهد بود.

به نظر می رسد که چنین عملیات خرابکارانه ای در حال حاضر، هرچند در مقیاس کوچک، به عنوان تیرهای هشدار دهنده و نه یک کمپین گسترده آغاز شده است. اما اگر این کار به یک کمپین تمام عیار تبدیل شود، به نوبه خود می تواند واکنش های قوی غرب را به دنبال داشته باشد و به چرخه تشدید تنش منجر شود که به فاجعه ختم می شود. روس ها همچنین معتقدند که مقامات اوکراینی علاقه زیادی به ایجاد چنین تنش هایی برای نزدیک کردن ناتو به خود دارند تا در این صورت ناتو در معرض فشارها و محدودیت های اعمال شده بر اوکراین در خصوص استفاده از تسلیحات دریافتی از ناتو قرار گیرد. به آرامی مطرح شد این واقعیت که اوکراین احساس می کند می تواند با استفاده از سلاح های ناتو به خاک روسیه حمله کند، ترس روسیه را تشدید کرده است.

و مجدداً، در اینجا لازم است بین آنچه اوکراین حق انجام آن را دارد و آنچه عاقلانه است و آنچه غرب به اوکراین اجازه انجام آن را می دهد، تمایز قائل شد، زیرا باید پذیرفت که کمپین اوکراین برای بمباران اهداف در مسکو، مانند حمله به کورسک، و در سایر نقاط در عمق روسیه، موشک های ناتو اساساً یک قمار است که نتایج آن بسیار مشکوک است.

پس از تهاجم نافرجام به اوکراین در سال گذشته، دولت بایدن امید خود را برای دستیابی به یک پیروزی کامل برای اوکراین از دست داد و در عوض استدلال کرد که حمایت اوکراین “برای تقویت کیف آخرین میز مذاکره است.” در ماه های اخیر دولت اوکراین به سمت این موضع حرکت کرده و از امتناع قبلی خود از مذاکره با دولت پوتین و اصرار بر خروج کامل روسیه از اوکراین به عنوان پیش شرط مذاکره با روسیه فاصله گرفته است. مدتهاست که در میان کارشناسان و مقامات غربی تشخیص داده شده است که تقریبا غیرممکن است که اوکراین بتواند سرزمین های از دست رفته خود را از طریق پیروزی در میدان نبرد به دست آورد. با این حال، این هنوز به پیشنهاداتی منجر نشده است، حتی به صورت پنهانی، مبنی بر اینکه ممکن است اوکراین و غرب شرایطی را پیشنهاد کنند که مردم روسیه (بدون اشاره به دولت روسیه) به عنوان مبنایی برای مذاکره بپذیرند.

از سوی دیگر، شواهد حاکی از آن است که این روسیه است، نه اوکراین، که در حال تقویت موقعیت نظامی خود برای آماده شدن برای مذاکرات نهایی است و اصلاً مشخص نیست که آیا حملاتی که اوکراین در اعماق خاک روسیه انجام می دهد، این روند را به طور قابل توجهی تغییر می دهد یا خیر.

این در مورد کمک های غرب نیز صدق می کند. حتی قبل از شکست کوبنده احزاب دولت ائتلاف حاکم در آلمان از حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان در انتخابات محلی حزبی که مخالف ادامه حمایت آلمان از اوکراین بود، دولت آلمان اعلام کرده بود که کمک مستقیم آلمان به اوکراین در آینده نزدیک تقریبا نصف خواهد شد و با رسیدن به یک سال در سال 2027 به بیش از 90 درصد کاهش خواهد یافت. در همان سال، فرانسه انتخابات ریاست جمهوری را برگزار خواهد کرد که به نظر می رسد حزب راست افراطی جامعه ملی به رهبری مارین لوپن، حزبی که مخالف حمایت بی دریغ فرانسه از اوکراین است، برنده شود. کاهش شدید کمک‌های اروپا به خودی خود به کمک ایالات متحده پایان نمی‌دهد، اما می‌تواند دولت آمریکا را وادار کند تا کمک‌ها را به میزان قابل توجهی افزایش دهد تا از فروپاشی بودجه و اقتصاد اوکراین جلوگیری کند.

بنابراین، دلیلی وجود ندارد که باور کنیم زمان در این درگیری به نفع اوکراین است و به تعویق انداختن آغاز مذاکرات منطقی است. اما این بدان معنا نیست که همه کارت ها در دست روسیه است و تنها کاری که کرملین باید انجام دهد این است که منتظر فروپاشی اوکراین باشد. اقتصاد روسیه بسیار بهتر از آنچه غرب انتظار داشت، عمل کرده است، اما بانک مرکزی این کشور نسبت به مشکلات جدی در سال آینده هشدار می دهد. در مورد وضعیت میدان نبرد، در حالی که سربازان اوکراینی خسته هستند، به نظر می رسد خستگی مشابهی در میان بسیاری از نیروهای روسی وجود دارد.

ارتشی که روسیه با آن این جنگ را آغاز کرد، نابود شده است. تعداد دقیق قربانیان مشخص نیست، اما تعداد کشته شدگان و معلولان بیش از 200000 نفر تخمین زده می شود. ناوگان دریای سیاه روسیه نیز فلج شد. همانطور که منابع آگاه روسی به من می‌گویند، روسیه ممکن است نیروهای مورد نیاز برای تصرف شهرهای بزرگ اوکراین را نداشته باشد، مگر اینکه رئیس‌جمهور پوتین موج گسترده‌ای از خدمت اجباری را راه‌اندازی کند، که به وضوح تمایلی به انجام آن ندارد.

این بدان معناست که به نظر می رسد اکثریت روس ها مایل به انتخاب گزینه صلح هستند اگر مجبور باشند بین صلح معقول و ادامه جنگ تا پیروزی کامل یکی را انتخاب کنند. بنابراین، ادامه جنگ برای پوتین بسیار دشوار خواهد بود، اگر این امر به معنای استخدام پسران و شوهران روسی بیشتر باشد. صلح از طریق حل و فصل با آنچه که دولت های غربی و اوکراین به آن امیدوار هستند فاصله زیادی دارد. به نظر می رسد چنین سازش صلحی بسیار دورتر از آن چیزی است که پوتین در زمان آغاز جنگ اوکراین در فوریه 2022 انتظار داشت.

تبلیغات بنری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *